گروه کوهنوردی شیراز

گروه کوهنوردی شیراز در زمینه های کوهپیمایی / غارنوردی / صعود قله / و... فعالیت می نماید و از علاقمندان به طبیعت و کوهنوردی نام نویسی می نماید

گروه کوهنوردی شیراز

گروه کوهنوردی شیراز در زمینه های کوهپیمایی / غارنوردی / صعود قله / و... فعالیت می نماید و از علاقمندان به طبیعت و کوهنوردی نام نویسی می نماید

اهمیت ورزش برای بانوان

اهمیت ورزش برای بانوان

انجمن پزشکی کوهستان ایران: تاکنون بارها و بارها از اهمیت ورزش برای زنان سخن گفته شده و امروزه در کشورهای پیشرفته دنیا، ورزش به عنوان عاملی ضروری برای سلامتی جسمانی و روانی شناخته شده است و میزان مشارکت عمومی مردان و زنان در ورزش، وضعیتی به مراتب بهتر از میزان مشارکت در کشورهای جهان سوم دارد.

به گزارش روابط عمومی هیأت پزشکی ورزشی استان فارس دکتر زهرا تمدن ضمن بیان مطلب فوق اظهار داشت: شاید جای آن باشد که یکبار دیگر به این نکته اشاره کرد که ورزش موجب کاهش فشار خون، پایین آوردن تعداد ضربان قلب و افزایش ظرفیت هوازی همراه با کاهش درصد چربی بدن، جلوگیری از پوکی استخوان و سبب تقویت آنها می شود و از آنجا که پوکی استخوان از بیماریهای رایج بین زنان است، توجه به این نکته ضروری است که ورزش سبب حفظ تراکم استخوان زنان می شود و در صورت مصرف مقادیر کافی کلسیم، ورزش در شکل گیری استخوانهای قویتر کمک نیز خواهد کرد.

وی افزود: تناسب اندام شاید برای آن قشر از زنان ایرانی که با ورزش رابطه خوبی ندارند، تنها دلیل انجام حرکات هر از گاه باشد که باید گفت به دلیل عدم تداوم در ورزش کردن، نتیجه معکوس به بار می آورد.یکی از نکاتی که ورزش حرفه ای را برای زنان منطقه ایران حایز اهمیت می کند، تاثیرات روحی است که ورزش دارد و دیگری کمکی است که ورزش حرفه ای به تداوم انجام ورزش به زنان می کند. شرکت در یک کلاس ورزشی به نیت از دست دادن چند کیلو وزن و یا چربیهای اضافه موضعی، تجربه ای است که به ترک زود هنگام آن منجر می شود.

این تجربه بسیاری از زنان ایرانی است. به راستی روی آوردن به ورزش برای شخصی که به تازگی با آن آشتی کرده است و یا به اصطلاح ساختن بدن برای تنی که به تن پروری عادت کرده، کاری است دشوار.

دکتر تمدن در ادامه ضمن تاکید بر سلامت مادران و نقش اساسی آنان بعنوان ستون اصلی خانواده در جامعه گفت: فعالیت گروهی انگیزه و نشاطی را ایجاد می کند و فعالیت حرفه ای، مسئولیتی را با خود دارد که به راحتی نمی توان آن را ترک کرد. پس همین نکته کمک شایانی خواهد بود برای گذشتن از مرحله دشوار به اصطلاح "رو آمدن بدن".
نائب رئیس هیأت پزشکی ورزشی در پایان بیان داشت :می توان به جرات گفت مهمترین دلیل زنان ایرانی برای ورزش نکردن تنبلی و رخوت است. همت کردن برای شرکت در یک رشته ورزشی برای مدتی طولانی، خود هیجانی را برمی انگیزد که به طور سنتی زنان ایرانی پس از سنی از آن دوری می جویند.

همان حسی که با یافتن دوباره آن اصطلاحا می گویند "دوباره جوان شدیم انجام رشته های مختلف ورزشی خصوصا به صورت گروهی نشاطی را به همراه می آورد که توامان با تخلیه انرژی، از بین بردن انرژی های منفی، فراموشی مقطعی زندگی پرمشغله امروزی و شادی است. هرچند نباید نکته بسیار مهم انجام یک فعالیت دسته جمعی و مشارکت با سایرین را نیز از خاطر برد. اگرچه این نکته در دوران کودکی و نوجوانی اهمیت چند برابر پیدا می کند اما در بعضی موارد برای سنین بزرگسال نیز آموزش در گروه زیستن ضروری می نماید.

غارهای یخی بیفیلد

غار‌های یخی بیفیلد یکی از جاذبه‌های زمستانی محبوب و پر‌طرفدار در سواحل دریاچه سوپریور و در شبه‌جزیره بیفیلد است که در ایالت ویسکانسین آمریکا قرار دارد. در این مقاله شما را با  جاذبه طبیعی زمستانی آشنا می‌کنیم.

میلیون‌ها سال پیش با فعالیت یخچال‌های طبیعی و تبدیل ماسه‌سنگ‌ها به مجسمه‌های صخره‌ای شگفت‌انگیز، این غار‌ها در بالای دریاچه سوپریور (Superior) به وجود آمده است. در طول تابستان غار‌ها غیرقابل دسترسی هستند و تنها از طریق دریاچه می‌توان آن‌ها را دید. اما هنگامی‌که دریاچه در فصل زمستان یخ می‌بندد گردشگران می‌توانند روی سطح دریاچه یخ‌زده پیاده‌روی و به یکی از خیره‌کننده‌ترین پدیده‌های طبیعی ویسکانسین شمالی دسترسی پیدا کنند. داخل غار‌ها آب از سقف یخ‌زده به هزاران یخ‌پاره می‌چکد، درحالی‌که ورودی غار‌ها را آبشار‌های یخ‌زده فراگرفته که تا بالای صخره‌ها گسترش‌یافته است. این پدیده‌های یخی شکل‌هایی به خود می‌گیرند که جداره به جداره و روزبه‌روز تغییر می‌کنند و این تنها عاملی است که سالانه گردشگران بسیاری را برای بازدید به این منطقه جذب می‌کند.

غار یخی دریاچه سوپریور1

گر‌چه هرساله هزاران گردشگر به‌سختی به این منطقه سفر می‌کنند، اما این تجربه زیبا با خطراتی نیز همراه است. بخاطر پیاده‌روی روی یخ منجمد شده ، خطر لغزندگی، ترک خوردن و شکستگی یخ ها همیشه وجود دارد. همچنین دریاچه هرسال منجمد نمی‌شود، به همین دلیل بازدید از این منطقه همیشه امکان‌پذیر نیست. در سال گذشته و برای نخستین بار، در طول پنج سال، غار‌ها در فصل زمستان باز بودند. 

غار یخی دریاچه سوپریور2

غار یخی دریاچه سوپریور3

غار یخی دریاچه سوپریور4

غار یخی دریاچه سوپریور5

غار یخی دریاچه سوپریور6

غار یخی دریاچه سوپریور7

غار یخی دریاچه سوپریور8

غار یخی دریاچه سوپریور9

غار یخی دریاچه سوپریور10

دره لاتربرونن

آبشارها یکی از زیباترین جلوه های طبیعت هستند که علاوه بر این زیبایی بسیار آرامش بخش هستند. دره لاتربرونن (Lauterbrunnen) در سوئیس یک دره زیبا با ۷۲ آبشار است. برای شناخت بیشتر این دره با ما  همراه شوید.

 دره «لاتربرونن» در منطقه‌ای ساکت و دورافتاده به نام برنیس اُبرلند (Bernese Oberland) و ۷۰ کیلومتری جنوب شرق برن (bern) در سوئیس قرار دارد که به‌عنوان یکی از زیباترین دره‌های اروپا شناخته می‌شود. این دره با حدود یک کیلومتر عرض بین رخساره‌های سنگی غول‌پیکر و قله کوه‌هایی که به‌طور عمودی حدود ۳۰۰ متر از کف دره فاصله دارد پدید آمده است. در سطح پایینی دره،  بین صخره‌های آهکی بلند،  روستای لاتربرونن قرار دارد که از سه طرف توسط کوه‌های آیگر (Eiger)، مانک (Monch) و Jungfrau احاطه شده است. دره به‌وسیله حرکت توده‌های یخ به سمت جنوب گسترش‌یافته و سپس به سمت جنوب غربی روستا تغییر مسیر می‌دهد و مسیر (U) شکلی به وجود آورده است.

لاتربرونن (Lauterbrunneng) به معنی «تعداد زیادی چشمه» است. وجه‌تسمیه این دره وجود ۷۲ آبشار است که از صخره‌های عمودی که بعضا چند صد متر ارتفاع دارند به دره می‌ریزند. معروف‌ترین آنها آبشار استاباخ است که حدود ۳۰۰ متر ارتفاع دارد و بلندترین آبشار پیوسته (یک پله‌ای) اروپا است.

دیگر منظره طبیعی تماشایی، آبشار تروملباخ (Trümmelbach) است که پشت یک کوه مخفی شده و شامل مجموعه‌ای از آبشارهای یخی است که ۲۰۰،۰۰۰ لیتر آب در ثانیه از ارتفاع ۲۰۰ متری آن سرازیر می‌شود. این آبشارها تا سال ۱۸۷۷ که یک تونل در کوه‌ زده شد، مخفی بودند؛ اما امروزه می‌توان با تله‌کابین زیر زمینی یا با قدم زدن در پیاده‌روهایش  این آبشارها را دید. البته در زمستان‌ها این آبشارها تبدیل به باریکه‌ای از آب می‌شوند.

بسیاری از نویسنده‌ها و نوازنده‌ها از صخره‌ها و آبشارهای دیدنی لاتربرونن الهام گرفته‌اند، به‌عنوان نمونه شعر روح آبشارها (the Spirit of the Waterfalls) یوهان گوته، که بعدا فرانتس شوبرت آن را به‌صورت یک آهنگ درآورد.

لاتربرانن در سال ۲۰۰۱ به‌عنوان میراث طبیعی جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.

lauterbrunnen

درد پهلو در ورزش

دلیل درد پهلو در هنگام ورزش چیست و چگونه درمانش کنیم؟

احتمالا شما هم تا بحال با درد یا گرفتگی پهلوها در حین ورزش روبرو شده اید. واکنشتان نسبت به این درد چه بوده؟ آیا اصلا از علت آن با خبرید؟ آیا می دانید که برای خلاصی از این درد باید چه کنید؟

ما در این مقاله  شما را با یکی از شایع ترین دردها هنگام ورزش، که عموما هم در بین ورزشکاران آماتور به چشم می خورد آشنا می کنم. دردی که باعث نگرانی خیلی هاست.

هر روزه، افراد زیادی در باشگاه، و معمولا هنگام انجام فعالیت های هوازی، یا زمانی که استراحت بین ست هایشان را کاهش می دهند، به من مراجعه کرده و از درد خفیف و گاهی اوقات همراه با گرفتی عضله ی پهلوشان، درست زیر ریه ها شکایت می کنند. آنها می گویند این درد از قلب یا کلیه هایم است. اما نگران نباشید، دردی که صحبت از آن است، موسوم به درد پهلو، کاملا طبیعی است.

علت بوجود آمدن درد پهلو

متاسفانه با وجود پیشرفت روز افزون علم، همچنان دلیل منطقی ای برای تشریح این درد پیدا نشده است. تئوری رایج، این است که این درد به دلیل کمبود اکسیژن آنی در عضلات بین دنده ای و دیافراگم، و در زمان انجام فعالیت های بلند مدت و تمرینات استقامتی بوجود می آید.

پس این درد، به دلیل کمبود اکسیژن، و عموما هم در بین ورزشکاران تازه کار، و کسانی که آمادگی جسمانی بالایی ندارند اتفاق می افتد. چرا که در جریان فعالیت های فیزیکی طولانی، سیستم تنفسی و گردش خون نمی توانند خود را با سرعت به نیازهای افزایش یافته ی اکسیژن، تطبیق دهند. درست مثل یک اتومبیل کاربراتوری که هنوز خوب گرم نشده و می خواهید به آن گاز دهید!

درمان موقت و دائمی

در صورتی که تمرین مرتب و مستمر داشته باشید، پس از مدتی دیگر شاهد تکرار چنین دردی نخواهید بود. چرا که تمرین مداوم، باعث افزایش سازگاری سیستم تنفسی و گردش خون، نسبت به سطح فعالیت های شما می شود، و بدنتان خودش را با شرایط و سبک جدید زندگی شما وفق می دهد.

همچنین، انجام عمل صحیح و قوی دم و بازدم، موجب تامین میزان اکسیژن مورد نیاز شما، و دفع بهتر دی اکسید کربن می شود. این کار، هم می تواند نقش به سزایی در بهبود موقت درد پهلو داشته باشد، و هم اینکه عملکرد ورزشی شما را بهتر کند.

قدر عافیت

در باشگاه ضرب‌المثل امروز حکایت کوتاهی را از ضرب‌المثل «قدر عافیت یکی داند که به مصیبتی گرفتار آید» می‌خوانید.
حکایت ضرب‌المثل «قدر عافیت کسی داند، که به مصیبتی گرفتار آید» را می‌دانید؟ابراهیم نظّام متکلّم و ادیب و شاعر می‌نویسد: در مَثَل چهار امتیاز موجود است که در سایر انواع کلام با هم یافت نمی‌شود و آن چهار عبارتند از: اختصار لفظ، وضوح معنی، حسن تشبیه، لطافت کنایه و این آخرین درجه بلاغت سخن است که مافوق آن متصور نیست. تا کنون تعاریف فراوان از مثل به عمل آمده است. از جمع‌بندی این تعاریف، تعریف جامع زیر را می‌توان ارائه داد:    
 
«مثل جمله‌ای است کوتاه، گاه استعاری و آهنگین، مشتمل بر تشبیه با مضمون حکیمانه و برگرفته از تجربیات مردم که به واسطه روانی الفاظ و روشنی معنا و لطافت ترکیب، بین عامه مشهور شده و آن را بدون تغییر یا با تغییر جزئی در گفتار خود به کار برند» (ذوالفقاری،1391).
 
با این وصف در باشگاه ضرب‌المثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضرب‌المثل «قدر عافیت یکی داند که به مصیبتی گرفتار آید» می‌پردازیم.

**********************************

این ضرب‌المثل را در مواقعی به کار می‌برند که بخواهند به فردی بفهمانند از نعمت‌هایی که دارد استفاده کند که در زمان گرفتاری شاید همان ها را آرزو کند.

داستان این ضرب‌المثل را اینگونه نقل می‌کنند که:

تاجری همراه شاگرد خود با کشتی به سفری دور و دراز می‌رفت. تاجر مردی دنیا دیده بود و بارها با کشتی سفر کرده بود و به دل دریا زده بود. اما شاگرد ناشی بود و البته برای اولین بار بود که سوار کشتی می‌شد. از همین رو در ابتدای سفر خوشحال بود و با ذوق به دور و اطراف نگاه می‌کرد.

کمی که گذشت، اما از دیدن اطراف ترسید. اینکه تا چشم باز می کرد تنها و تنها آب می دید و این طور در میانه امواج دریا از این سو به آن سو می‌رفتند، احساس نگرانی کرد. مدتی گذشت. در تمام این مدت سعی داشت تا خونسرد باشد و دم نزند اما دیگر تاب نیاورد و شروع کرد به داد و قال کردن که پشیمان است و می خواهد به ساحل بازگردد.

تاجر و اطرافیان هرچه تلاش کردند تا او را آرام کنند و به او بفهمانند که سفر با کشتی ترسی ندارد و امن است و ... موفق نشدند. تا اینکه تاجر دیگر خسته و کلافه شد از این همه عجز و لابه شاگرد. فریاد برآورد که دیگر او را نمی‌خواهد و او را به دریا افکند و گفت حال شناکنان خود را به ساحل امنی که می‌خواهی برسان.

شاگرد که بیش از پیش ترسیده بود، کمک خواست و تاجر دستور داد که او را نجات دهند. از آب که بیرون آمد دیگر حرفی نزد. گوشه‌ای نشست و ساکت ماند.

دیگران به تاجر گفتند که چرا چنین کردی؟ و او در پاسخ داد تا زمانی که در ناامنی این چنین قرار نمی گرفت، نمی‌فهمید که بودن و ماندن در کشتی چه قدر و ارزشی دارد.

از آن به بعد در مورد افرادی که دچار گرفتاری نشده‌اند و ارزش نعمت‌هایی را که خداوند در اختیارشان گذاشته نمی‌دانند می‌گویند: «قدر عافیت یکی داند که به مصیبتی گرفتار آید».

قانون ساعت 14

قانون ساعت 14 و لزوم توجه کوهنوردان به آن

قانون ساعت 14 جزو قوانین نانوشته کوه و کوهنوردی است و مانند بسیاری از قوانین مشابه عمل کردن یا نکردن به آن بستگی به خود کوهنورد دارد. گرچه در بیشتر مواقع نادیده گرفتن این قوانین مشکلی به همراه ندارد، اما به طور کل رعایتش می تواند بسیاری از دردسرهای پیش رو را منتفی نماید.

بر اساس قانون ساعت 14 کوهنوردان ملزم هستند از هر جای مسیر که قرار دارند، حتی نزدیک ترین فاصله تا قله به سمت کمپ آخر خود باز گردند. این قانون فصل و ماه نمی شناسد، ارتفاع قله چندان در تغییر آن موثر نیست و برای کم تجربه و با تجربه یکسان است.

گرچه صعودهای بلند اغلب از چارچوب تفکرات منطقی به دورند و میل و علاقه دستیابی به قله موجب می شود افراد تا سرحد توان رو به بالا حرکت کنند، اما این نادیده گرفتن زمان معمولا عواقب تلخی به همراه دارد! نمونه های بسیاری از بی توجهی به ساعت بازگشت یا ساعت 14 در کوهنوردی دنیا مشاهده شده، از آن جمله می توان به دو مورد زیر اشاره نمود:

1. فاجعه سال 1996 در اورست که میل صعود به قله موجب شد به رغم گذر از حد تعیین شده برای گروه که همان ساعت 14 بود کوهنوردان همچنان به سمت قله حرکت کنند. در بازگشت به کمپ 4، خستگی، توفان، باد شدید و سرما و همچنین تاریکی هوا موجب شد 8 تن از جمله اسکات فیشر سرپرست تیم مونتین مدنس (تیمی که بوکرایف راهنمایش بود) کشته شوند! بر اساس داستان این اتفاق در سال 2015 فیلمی به نام اورست ساخته شد.

2. بهار سال 91 کوهنوردان ایرانی در ماناسلو به دلیل تاریکی هوا و بی توجهی به ساعت بازگشت دچار مشکل شدند و متاسفانه کوهنورد خوب مشهدی آقای جعفر ناصری در بازگشت از قله به دلیل نامشخص بودن راه و بر اثر سقوط جان باخت.

بدیهی است برای مقابله با این نقصان مهم ترین اصل آغاز صعود در نیمه های شب است. زمانی که سرما در اوج خود قرار دارد، اما کوهنوردان به دلیل استراحت در کمپ انرژی لازم برای مقابله با آن را دارا هستند و تنها کافی است عزم اولیه را برای خروج از کمپ داشته باشند. بدین صورت در ساعات آغازین طلوع آفتاب که معمولا هوای مناسب و کم ابر ارتفاعات را در بر دارد می توانند خود را به قله برسانند. با رعایت این قانون، در صورت مواجه شدن با هر گونه مشکل اعم از دشواری مسیر، طولانی بودن راه و پر تعداد بودن نفرات، تیم قادر خواهد بود پیش از ظهر خود را به قله رسانده راه بازگشت را در پیش گیرد.

توصیه: به قانون ساعت 14 احترام بگذارید تا همواره صعودی ایمن را در پیش داشته باشید.

ورزش و خستگی

پیشگیری و درمان با طب ورزشی
خستگی مداوم، که به صورت احساس بی‌حالی و اختلال در عملکرد ورزشی است، یکی از مشکلات رایج ورزشکاران در پزشکی ورزشی است و یکی از علل و مشکلات برای ارجاع به متخصصین پزشکی ورزشی محسوب می شود.
عارضه مهم خستگی در ورزش یکی از مواردی است که باعث شده تا پزشکان متخصص ورزش و کارشناسان علوم تمرین  را وادار به تحقیق کرده  است. اهمیت این موضوع بدان علت است که خستگی بر ادامه ورزش اثر نا مطلوب گذاشته، از کیفیت کار ورزشکاران می کاهد. این امر ورزشکاران و بخصوص مربیان را وادارمی کند تا از کیفیت تمرینات بکاهند.

گاهی اوقات خستگی مداوم در ورزشکاران بدنبال تمرینات بیش از حد است که  با آسیب دیدگی همراه می شود. خستگی مداوم و اختلال در عملکرد ورزشی علل بسیاری دارد  افرادی که ورزش سنگین انجام می‌دهند، در اکثر اوقات خستگی ثابتی دارند ولی تفاوتی مابین خستگی طبیعی با خستگی پاتولوژیک و غیرمعمول وجود دارد، بخصوص زمانی که باعث اختلال در تمرینات ورزشکار یا عملکرد ورزشی و رقابتی ورزشکار می‌شود.

خستگی طبیعی نوعی خستگی است که ورزشکار بدنبال کاهش شدت ورزش و یا استراحت، خستگیش کاهش پیدا می‌کند و سپس از بین می رود. این خستگی در حد طبیعی است و مورد بحث ما نیست.ما در اینجا به مسائل مربوط به خستگی مداوم که با استراحت از بین نمی‌رود، می پردازیم.

علل خستگی های مداوم ورزشی    سندرم بیش تمرینی، بیماری‌های ویروسی، عفونت‌های ویروسی مجاری تنفسی فوقانی، دهیدراتاسیون، آسم و آسم بدنبال ورزش، کمبود منیزیم، روی، ویتامین ب و ویتامین دی، اختلالات آلرژیک ،بیماری‌های قلبی، آندوکاردیت باکتریال، نارسایی قلبی، مرض قند، نارسایی کلیه، اختلالات نروموسکولار، سوء‌جذب، عفونت‌ها و بیماری هایی همچون هپاتیت A,B,C، مالاریا، اختلالات خوردن، آنورکسیا نروزا، بولومیا از علل خستگی های مداوم هستند که برخی در بین ورزشکاران شایع و برخی نادر هستند. 

-میزان تمرینات روزانه
پرسش در مورد سوابق تمرینات به تشخیص علت خستگی ورزشکار به پزشک متخصص ورزشی کمک فراوانی می‌کند. توجه به حجم و شدت تمرینات ورزشی بخصوص تغییرات اخیر در تمرینات یکی از دلایل اصلی در خستگی های مداوم ورزشکاران است.

-استراحت
 از دیگر عوامل مهمی که باید مورد توجه قرار داد مدت زمان خواب و استراحت و تعهدات دیگر ورزشکاران (مثل تعهد به باشگاه خاصی ) برای آنها بسیار سخت است تا تمریناتشان را با خواسته‌های شغلی، مطالعه و فعالیت‌های اجتماعی‌شان هماهنگ کنند.

-عوامل روان شناختی
همچنین هر عاملی روانشناختی که در ورزشکاران منجر به خستگی می‌شود را بایستی شناسایی کرد این عوامل ممکن است مربوط به عملکرد ورزشی یا خصوصیات زندگی فردی ورزشکار باشد.

 تغذیه روزانه
دریافت ناکافی مایعات بخصوص در هوای گرم نیز باعث خستگی می‌شود. بایستی ورزشکار قبل، در حین و بعد از ورزش مایعات کافی بنوشد.

عوامل متعدد تغذیه‌ای نیز وجود دارد که باعث خستگی می‌شود پس بایستی شرح حال خوبی در مورد تغذیه بگیرید. بهتر است ،شرح حال تغذیه در طی یک هفته سوال شود.

درمانبرای درمان خستگی های مداوم در بین ورزشکاران ابتدا باید دلایل بروز این خستگی ها که علل مختلف آن مطرح شد را مورد بررسی قرار داد و از طریق شناخت علت به درمان پرداخت. اما از آنجاییکه در اکثر اوقات پرداختن بیش از حد به تمرینات و تغذیه نامناسب بیشترین و عمده ترین علت بروز خستگی مداوم در بین ورزشکاران است،به همین منظور ریکاوری و تغذیه بعد از تمرینات نقش مهمی دارد.

لزوم توجه ورزشکاران به مرحله ریکاوری هدف اصلی تمرینات ورزشی،  افزایش عملکرد ورزشکاران است. عبور ازمیزان  مطلوب ،  تمرین منجر به  بیش تمرینی می شود.به نظر می رسد ورزشکاران اغلب در محدوده بین تمرینات عادی و بیش تمرینی قرار دارند. با این وجود، یکی از مشکل ترین بخش های مرحله تمرین، یافتن تعادل مطلوب بین تمرین و مرحله ریکاوری (تجدید قوا) است.

بسیاری از ورزشکاران تاکید بسیاری بر تمرین دارند، اما به مرحله ریکاوری توجه چندانی ندارند. ریکاوری به مقدار تمرین، عوامل فردی و تغذیه بستگی دارد.

تغذیه مناسب شامل مصرف کافی مواد قندی و کربوهیدرات ها می تواند ریکاوری را سرعت بخشد و در نتیجه نقش مهمی در مطلوب ساختن روند تمرین بازی کند.

مطالعات نشان داده که بلافاصله پس از تمرین مصرف قندهای ساده به مقدار 1-2 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن ساخت گلیکوژن را به حد مطلوب می رساند. مصرف مواد قندی و کربوهیدرات ها همچنین ترشح انسولین را که محرکی قوی برای ساختن پروتئین است، تحریک می کند.برخی از علائم خستگی تمرینی عبارتند از اختلال در ضربان قلب،  کم اشتهایی و کاهش وزن، اختلالات خواب و اختلالات فشار خون از قبیل (افزایش فشار خون در حالت استراحت) است.

 در درمان خستگی های ورزشی، اولین اقدام کاهش مقدار تمرین است. همچنین باید بر استراحت کافی و تجدید قوا و رژیم غنی از مواد قندی و کربوهیدراتی و ویتامین ها و مواد معدنی تاکید بیشتری شود و برای هر ورزشکار با توجه به شرایط فردی برنامه ورزشی جذاب و متعادلی طراحی کرد.

کوله ضد سرقت

کوله ضد سرقت!

با برخورداری از جیب های مخفی، مواد مرغوب به کار رفته در ساخت و طراحی بدون نقص، کوله پشتی بوبی را می توان یک کوله ضد سرقت به شمار آورد که امنیت وسائل شما را حین سفر تامین می کند!

بوبی یک کوله خیره کننده است که قطعا توجه شما را به خود جلب می کند. ابعاد آن ۴۵۰ در ۳۰۰ در ۱۶۵ میلی متر بوده و همان طور که در تصاویر نیز مشخص است از یک طراحی مینیمالیستیک، ارگونومیک و زیبا بهره برده است. لایه اسفنجی ۲۰ میلی متری در قسمت پشتی کوله سبب می شود با راحتی بیشتری آن را بر پشت خود قرار دهید. حین استفاده از بوبی نسبت به کوله های عادی کاهش ۲۰ الی ۲۵ درصدی وزن مجموعه کوله و محتویات آن را تجربه خواهید کرد.
1, 2, 3,
کوله از ساختاری چندین لایه ای برخوردار است. فوم ۶ میلی متری ضد شوک یکی دیگر از تجهیزات بوبی است. زیپ کوله نیز به طور کامل در قسمت خلفی آن استتار شده است و قابل دید نیست. علاوه بر این، پاکت های متعدد مستور در قسمت های مختلف بوبی به خوبی می توانند از گوشی همراه، کیف پول و مدارک شما محافظت کنند. در داخل کوله نیز با برخورداری از زاویه دید ۳۰، ۹۰ و ۱۸۰ درجه می توانید به تمام وسایل خود دسترسی داشته باشید. و اما نکته جالب! در داخل بوبی یک پورت شارژ نیز وجود دارد که می توانید وسایل الکترونیکی خود را شارژ کنید.
شاید بتوان قیمت بوبی را بهترین ویژگی آن به حساب آورد. تمام این مجموعه ویژه تنها به ارزش ۵۱ دلار آمریکا قابل خریداری است.
4, 6 5

روستاهای ناب

روستاهای خیره کننده ای که همیشه در داستان ها و افسانه ها از آن شنیده ایم را می شود در واقعیت دید.
  روستا های ناب و مکان هایی در طبیعت وجود دارند که زیبایی کم نظیر آن ها شباهت زیادی به مکان های رویایی شهرهایی که در قصه ها  شنیده ایم دارد.

1. روستای متروکه ماهیگیری، چین

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

2. Gasadalur، جزایر فارو

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

3. رتنبورگ، آلمان

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

4. Bibury، انگلستان

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

5. Hallstatt، اتریش

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

6. Hamnoy، نروژ

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

7. روستای کوه، چین

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

8. Renndølsetra، نروژ

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

9. شهر کوچک Provence، فرانسه

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

10. Gokayama، ژاپن

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

11. Bagnone، ایتالیا

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

12. Eguisheim، فرانسه

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

13. Shirakawa، اپن

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

14. Cinque Terre، ایتالیا

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار


15. Monemvasia، یونان

معرفی بهشت های زمینی + 15 عکس/////در حال کار

روستاهای افسانه ای

در میان سر و صدا و آلودگی همیشگیِ شهرهای بزرگ، هنوز هم روستاهایی زیبا و افسانه‌ای در سراسر جهان به حیات خود ادامه می‌دهند. زندگی سالم و آب‌وهوای عاری از آلودگی‌های زیست‌ محیطی، روستاها را به بهشتی زمینی برای شهرنشینان خسته از همهمه مبدل کرده است.
در تصاویر زیر، مجموعه‌ای از زیباترین روستاها در سراسر دنیا به نمایش گذاشته شده است:   

 روستای ماسوله در استان گیلان در ایران

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

 گیتورن، دهکده ای در هلند که به «ونیز شمال» یا «ونیز هلند» شهره است. 

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان


 روستای شیراکاوا در استان گیفو در جزیره هونشو در ژاپن 

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان
 
روستای پوپیه در شمال غربی جزیره مالت در میانه دریای مدیترانه قرار دارد.

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

 روستای همنوی در استان نوردلاند در نروژ

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

هال‌اشتات، شهری کوچک در منطقه سالزکامرگوت در ایالت اوبراسترایش در کشور اتریش

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

 روستای آویا در جزیره سنتورینی که با نام «ترا» نیز شناخته می شود و در 200 کیلومتری کشور یونان در دریای اژه قرار دارد. 

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای «هیدن مونتنز» در جنوب چین

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

همنوی در استان نوردلاند در نروژ

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای بیبری در شهرستان گلاسترشر در جنوب غرب انگلستان.

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای اگوییسهایم در شمال شرق فرانسه

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

بانیونه روستایی در استان ماسا و کارارا در غرب کشور ایتالیا

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

رتنبورگ در منطقۀ تراوبر در ایالت بایرن در کشور آلمان

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای روروس در کشور نروژ

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای فنگ هوانگ در استان هونان در جنوب شرق چین

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای ماهیگیران در مجمع‌الجزایر شنگسی در چین که ساکنانش آن را ترک کرده‌اند و طبیعت سبز بر آن غلبه کرده است.

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای رندولسترا در کشور نروژ

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای والدالِن در مور اور رومسدال، استانی در شمالی‌ترین منطقۀ نروژ غربی

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

سوزدال روستایی در منطقۀ اوبلاست ولادیمیر در روسیه

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای پِن در شهرستان تارن در جنوب فرانسه

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستایی «گرین روف» (بام سبز) در جزایر فارو در دانمارک

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای فروگلیو در سوئیس

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای گوکایاما در منطقۀ نانتو در استان تویاما در کشور ژاپن

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای گورمه در منطقۀ باستانی کاپادوکیۀ ترکیه که استان نوشهرِ ترکیۀ کنونی را دربرمی‌گیرد.

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

روستای گاسادالور در جزایر فارو در دانمارک

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

مونمواسیا در بخش لاکونیا در یونان. این منطقه در سواحل شرقی جزیره پلوپونز واقع شده است. این جزیره صخره‌ای که توسط گذرگاهی کوتاه به خشکی راه پیدا می‌کند ۳۰۰ متر عرض و یک کیلومتر طول دارد و صد متر از سطح دریا بالاتر است.

روستاهای افسانه‌ای در سراسر جهان

تقویت زانو

در اکثر ورزشها یکی از اعضای بدن که زیر فشار زیادی است زانوی ورزشکار است . در ورزش کوهنوردی هم به علت  پیاده روی طولانی و حمل کوله پشتی سنگین  و عبور از مسیرهای با شیبهای تند به زانوی ورزشکار فشار زیادی وارد می آید ،پس در نتیجه یک کوهنورد برای اینکه بتواند فعالیت خود را به راحتی انجام دهد باید زانوی خو را تقویت کند و آنها را قوی کند، در زیر 20 حرکت را به شما توصیه میکنم  که  به راحتی میتوانید در منزل ویا در محیط کار به طور متوسط هفته ای سه یا چهار بار تکرار کنید :        

 1- بازی با گوی: 
شیء کوچک مانند تیله، مهره های درشت یا قطعات خانه سازی (مراقب لبه های تیز باشید) و مانند آنها را بر روی زمین قرار دهید و یک لیوان کوچک نیز در نزدیکی آنها بگذارید. تیله ها را با استفاده از انگشتان پا، یکی یکی داخل لیوان بیاندازید. برای هر پا دو مرتبه این حرکت را با 10 مهره انجام دهید. میتوانید برای لذت بردن بیشتر از این ورزش، با افراد خانواده مسابقه جمع کردن مهره هم برگزار کنید. 
  
2- محکم کردن زانو با حمایت پاشنه:
بنشینید و پاهای خود را دراز کنید .جسمی (مانند حوله ای تا شده یا یک   شیئ به ارتفاع پنج سانتی متر )را زیر پاشنه خود قرار دهید ,عضلات ران را سفت کنید و انگشتان را از مچ پا به سمت خود بکشید .تا ده بشمارید سپس عضلات را شل کنید و این تمرین را حداقل دو بار در روز و هر بار ده مرتبه انجام دهید. 

 3- حرکت ضربدری:
پاهای خود را به حالت ضربدری قرار داده و خم شوید و سعی کنید انگشتان پای خود را لمس کنید. ۳۰ ـ ۱۵ ثانیه در همین وضعیت بمانید و بعد به حالت ایستاده باز گردید. ۳ بار این حرکت را تکرار کرده و بعد جای پاهایتان را عوض کرده و مجدد این کار را تکرار کنید. 

 4- تعادل لی لی:
بر روی سطحی محکم (سطحی بدون فرش) قرار گرفته و بر روی یک پا بایستید، سعی کنید تعادل خود را حفظ کنید. زمانی که توانستید به مدت یک دقیقه بر روی یک پا بایستید، این حرکت را با چشمان بسته انجام دهید. در این حالت نیز مهارت یافته و سپس آنرا بر روی سطحی نااستوار مانند یک ترامپولین کوچک، بلوکهایی از جنس فوم یا صفحه های چرخدار انجام دهید.حفظ تعادل به تقویت مچ و کف پا کمک کرده و برای تقویت پشت نیز بسیار مفید است.

5- کشش انگشتان: 
یک کش مخصوص ورزش یا حلقه ای که از کش محکم و عریض تهیه کرده اید را به پایه یک میز یا تختخواب سنگین بیاندازید. روی زمین بنشینید و پایخود را به طور کشیده در مقابل خود قرار داده و سر دیگر حلقه کش را به قسمت بالایی پای خود بیاندازید. کش باید به طور صاف و کشیده قرار بگیرد. حالا انگشتان خود را به سمت بدن خم کنید، ساق پا را مستقیم نگه دارید و تا جایی که مچ پا میتواند انگشتان را به سمت داخل بکشید. آرام به حالت اولیه برگردید. این حرکات را برای هر پا در دو ست 20 تایی انجام دهید. 

  6- محکم کردن زانو:
بنشینینید و پاها را مقابل خود دراز کنید ,زانوی خود را هر چه محکم تر راست کنید ,آن را به زمین فشار دهید و هم زمان پا را از مچ به سمت خود بکشید .زانو را تا پنج شماره راست نگه دارید,سپس آن را کاملا شل کنید (سه بار در روز هر بار 10مرتبه) . 

7-محکم کردن زانو در حالت ایستاده یا نشسته:
باید این تمرین را در فعالیت های روزمره خود بگنجانید .برای مثال هنگامی که برای

مدت طولانی نشسته اید به دفعات زانوی خود را راست کنید.
 

8-فشار منفی: 

بر روی یک پله بایستید به طوری که پنجه پا بر روی پله قرار گرفته و پاشنه ها آزاد باشند.با هر دو پا بر روی پنجه بلند شوید تا عضله ساق کشیده شود.در همین حالت یکی از پاها را از روی پله بلند کرده و پاشنه پای دیگر را به سمت پایین بکشید. بلند کردن یک پا تا پایین کشیدن کامل پاشنه باید حداقل 10 ثانیه طول بکشد. این کار موجب تاثیر بیشتر حرکت و همچنین جلوگیری از ورم زردپی آشیل و کشیدگی بیش از حد آن خواهد شد. 

  9-بالا بردن پا در وضعیت کشیده: 
بنشینید و پاها را راست کنید .درحالیکه زانو را در وضعیت کشیده قفل کرده اید ,پای آسیب دیده را بالا ببرید ,سپس تا نزدیکی زمین پایین بیاورید .این تمرین را به صورت متوالی و سریع ده بار انجام دهید و سعی کنید به سی برسانید.

 10- بالا بردن پا با وزنه:
بنشینید و پاهای خود را راست کنید .وزنه ای روی مچ پا قراردهید ,پاها را در همان حالت راست بودن بالا ببرید سپس به آرامی پایین بیاورید.برای شروع,وزنه نباید از یک کیلوگرم بیشتر باشد وزنه را به تدریج سنگین تر کنید. مراقب باشید که زانو در وضعیت کشیده باشد.تمرین را با 5بار شروع کنیدو به تدریج به 5سری ده تایی برسانید.

11- ضربدری به کمک دیوار:
در کنار دیوار به پهلو بایستید و یک دست را به دیوار تکیه دهید پایی را که دورتر از دیوار قرار گرفته است از مقابل پای دیگر به حالت ضربدری عبور دهید. دقت کنید که کف هر دو پای شما روی زمین قرار گیرند. مفصل ران خود را به سمت دیوار خم کنید. ۱۵ ثانیه این کشش را حفظ کنید. پس از این که این حرکت را ۳ بار تکرار کردید جای پاها را عوض کرده و حرکت را مجدد تکرار نمایید.

 12- چرخش زانو:
رو به دیوار ایستاده و هر دو دست خود را همسطح چشمانتان روی دیوار قرار دهید. یک پا را عقب‌تر قرار دهید و پاشنه آن را به زمین بچسبانید. پای عقب‌تر را به سمت داخل بچرخانید و به آرامی به سمت دیوار خم شوید تا در پشت ران کشش را احساس کنید. ۳۰ ـ ۱۵ ثانیه در همین حال بمانید. این حرکت را ۳ بار در هر پا تکرار کنید.


 13-چرخش مفصل ران:
بنشینید و مفصل های پاهای خود را راست کنید.در حالی که زانو را در همان وضعیت کشیده قفل کرده اید پا را بالا ببرید و دایره هایی را با پای خود در فضا رسم کنید و آن را به سری های ده تایی برسانید این تمرین را با افزودن وزنه به مچ پا انجام

دهید.

 14-حرکت بازی اعداد:
بنشینید و پاهای خود را راست کنید ,در حالی که زانو را صاف نگه داشته اید پا را بالا ببرید و بدون توقف اعداد رادر فضا بنویسید.وقتی این تمرین برایتان آسان شد,آن را با افزودن وزنه به مچ پا ادامه دهید.

15- بالا بردن پا در وضعیت نشسته:
بنشینید و پاها را راست کنید .در حالی که زانو را در وضعیت کشیده قفل کرده اید پا را بالا ببرید به صورت عرضی آن را به یک سو ببرید و به آرامی به سمت مرکز برگردانید و آن گاه به نرمی پایین بیاورید.این حرکت را با هر پا 5 بار تکرار کنید و به تدریج به سه سری ده تایی برسانید,سپس این تمرین را با افزودن وزنه به مچ پا ادامه دهید.

  16-دور کردن مفصل ران: 
به پهلو بخوابید ,به نحوی که پای آسیب دیده بالا قرار گیرد .زانو را راست نگه دارید و پا را از زانو بالا ببرید,تا سه بشمارید و سپس به آرامی پایین بیاورید.با 5بار شروع کنید ,به تدریج تعداد تمرین را به سه سری ده تایی برسانید و سپس با افزودن وزنه به مچ پا آن را ادامه دهید.

  17-بالا بردن پا در وضعیت دمر:
روی شکم بخوابید.زانو را راست نگه دارید و پا را از عقب کمی بالا ببرید. این وضعیت را تا سه شماره حفظ کنید ,سپس به تدریج پا را پایین بیاورید .این تمرین را باهرپا 5 بار انجام دهید,به تدریج آن را به سه سری ده تایی برسانید و سپس با افزودن وزنه به مچ پا ادامه دهید .

   18-حرکت اسکات:

در حالیکه پاها به اندازه عرض شانه باز هستنددست خود را به یک میز یا دیوار به حالت تکیه گاه قرار دهید.زانوها را به آهستگی خم کنید تنه را تا جائیکه را تقریبا موازی کف زمین قرار بگیرد پائین بیاورید،(مفاصل ران نباید پائین تر از زانوها باشد).

بدون قوس دادن به کمر پاها را صاف کنید و به وضعیت شروع برگردید.این حرکت را در سه ست ده تائی تکرار کنید.

19-راه رفتن با گام بلند(یورش)

در حالیکه پاها در کنار هم هستند و لگن به عقب متمایل شده است بایستید.

با پای درگیر یک گام به جلو بردارید ،زانوی جلو را خم کنیدو پا را روی زمین بگذارید،انگشتان به جلو اشاره میکنند.پشت باید صاف نگه داشته شودبا حرکت کشیدن پا به عقب که از پاشنه شروع میشود پای جلو را صاف کنید و به وضعیت شروع برگردید.

20- خم کردن زانوها در حالیکه پاها به خارج چرخیده اند:

در حالیکه پاها بیشتر از عرض شانه باز هستند بایستید،انگشتان به خارج چرخیده اند ودستها به طرفین باز شده اند.

پشت را راست و سر را صاف نگه دارید.زانوها را تا وضعیت نیمه اسکات خم کنید پاشنه ها را روی کف زمین نگه دارید.با فشار عضلات ران،به وضعیت ایستاده برگردید و مایل بودن لگن را در تمام طول حرکت حفظ کنید.روی انگشتان بلند شوید برای یک لحظه این حالت را نگه دارید سپس رها کنید.

نکاتی چند ...

نکات و فواید ورزش کوهنوردی:

کوهنوردی یکی از ورزش‌ها یا از جمله تفریحات است. برای برخی نیز کوهنوردی به عنوان شغل اصلی یا بخش الزامی شغل اصلی است.کوهنوردی می‌تواند به صورت راهپیمایی، کوه روی، کوهپیمایی و صعود به قلل مختلف و یا صخره‌نوردی انجام گیرد.

کشور ایران با داشتن کوه های سر به فلک کشیده از استعدادهای خدادادی برای ورزش کوهنوردی برخوردار است.

امروزه ورزش کوهنوردی به عنوان یک ورزش رسمی مورد توجه جوانان است اما هنگام کوهنوردی همیشه خطر در کمین است.

برای این که کوهنوردان و سایر اقشار مختلف مردم که برای استفاده از هوای پاک کوهستان به این مناطق عزیمت می کنند صعود خوب و موفق داشته باشند لازم است توصیه های ایمنی زیر را رعایت کنند:

1)به خاطر داشته باشید کوهنوردی با پیاده روی و تپه نوردی تفاوت داشته و صرفا یک تفریح نیست بلکه یک ورزش کاملا جدی و تکنیکی ولی توام با تفریح است.

2) وسایل و تجهیزات و البسه مناسب و استاندارد که متکی به سال ها تجربه عملی طراحی شده اند تهیه کنید و کاربرد صحیح و فنی آن ها را فرا گیرید.

3)هیچ گاه تنها اقدام به انجام این ورزش نکنید و همیشه به طور گروهی اقدام به کوهنوردی کنید کمتر کسی است که در زمان کوهنوردی به نحوی احتیاج به کمک پیدا نکند.

4) اصول کوهنوردی را از پایه فراگیرید و همیشه با راهنمایی و ارشاد یک مربی یا کوهنورد اقدام کنید.

برای صعود مؤثر به کوه‌ها نیاز به ابزارهای متفاوتی است. البته در هر صعود بسته به نوع صعود، منطقه مورد نظر، زمان و فصل اجرای برنامه ممکن است ابزار و تجهیزات متفاوتی مورد استفاده قرار گیرد. برخی از این وسایل کوهنوردی عبارت‌اند از:

*کفش مخصوص کوه

*کاپشن گورتکس

*کاپشن پلار

*کوله پشتی

*باتوم کوهنوردی

*دستکش

*کلاه مناسب فصل

*بادگیر

*جوراب کلفت

*کیسه خواب

*فلاسک چای

*بطری آب

*وسایل شخصی مانند قاشق و چنگال

*چراغ قوه

*عموماً برای کوهنوردی یا فتح قله‌ای به راهنما نیاز است.

فواید کوهنوردی

کوهنوردی فواید زیادی دارد که اکنون به چند مورد اشاره می شود:

1- تاثیر کوه نوردی در باز شدن مویرگهای بدن :

 مویرگهای بدن در شرایط عادی و در موقع استراحت به مقدار 15% ظرفیت خودشان باز و فعال هستند ولی در حین کوه نوردی مویرگها 95% فعال می شوند ، چون اکسیژن و غذای مورد نیاز بدن از طریق مویرگها به نقاط مختلف بدن می رسد لذا با باز شدن و فعال تر شدن مویرگها ، مواد غذایی و اکسیژن با سرعت بیشترو کیفیت سودمند تر به مغز و عضلات و احشای داخلی بدن می رسد .

2- تاثیر کوه نوردی در جلوگیری از بیماریهای قند خون ( دیابت ):

در موقع کوه نوردی ، متابولیسم ( سوخت و ساز ) مواد شناور در خون مانند قند ، کلسترول ، پروتئین ها و اسید اوریک به بهترین وجه صورت می گیرد و در نتیجه سوخت و ساز کامل خون از ابتلا به بیماری قند نیز جلوگیری می کند .

3- تاثیر کوه نوردی در از بین رفتن چربی بدن :

در موقع فعالیت ورزشی و بخصوص در کوه نوردی ، کالری مورد نیاز بدن به 3 برابر افزایش پیدا می کند. بدن برای تامین کالری مورد نیاز خود به اجبار چربی های ذخیره شده را می سوزاند و به مصرف می رساند ، از طرفی در موقع فعالیت ورزشی ، انسان به شدت عرق می کند و مقداری از چربی های زیر پوست در اثر تعریق شسته و دفع می شوند .

4- تاثیر کوه نوردی در زیاد شدن میزان خون در عضلات :

در موقع کوه نوردی مقدار خون موجود در عضلات بدن 20 برابر افزایش پیدا می کند و پر خون شدن عضلات باعث می شود که غذای بیشتری به عضلات برسد و عضلات قوی تر بشوند .

قله های بلند

همه‌ی قاره‌های جهان، قله و رشته‌کوه دارند که ارتفاع بعضی از این رشته‌کوه‌ها به ۸۰۰۰ متر و حتی بیشتر نیز می‌رسد. کوهنوردان عاشق فتح این قله‌های عظیم و با‌شکوه هستند. در این مقاله با چهارده قله‌ی بلند دنیا آشنا می‌شویم. با ما همراه باشید.
آیا می‌دانستید؟ Erik Weihenmayer از آمریکا، اولین فرد نابینایی بود که توانست قله‌ی اورست را فتح کند. وی همچنین توانسته‌است بر فراز بلندترین کوه‌های ۷ قاره‌ی دنیا بایستد.
همه‌ی ما دوست داریم که یک بار در زندگی بر فراز بلندترین قله‌های دنیا، بالاترین نقطه‌ی زمین بایستیم. بالا رفتن از کوه‌ها و فتح قله‌ها همواره استقامت و عزم و اراده‌ی آدمی را به چالش کشیده‌است. چه چیزی ماجراجویان و کوهنوردان را وا می‌دارد تا خود را در این شرایط سخت قرار دهند؟ شاید احساس وصف‌ناپذیر رسیدن به اوج و کمال، تحمل سختی‌ها را ممکن می‌کند. قسمت‌های مرکزی و جنوبی آسیا، بلندترین کوه‌های جهان را در اختیار دارد. بیشتر از ۱۰۰ کوه با ارتفاع حداقل ۷۲۰۰ متر در این محدوده وجود دارند. ۱۴ قله‌ای که بیشتر از ۸۰۰۰ متر ارتفاع دارند، با عنوان "هشت هزار متری‌ها" (The Eight-thousanders) شناخته می‌شوند که بلندترین کوه‌های زمین هستند. در ادامه با این ۱۴ قله به ترتیب صعودی آشنا می‌شویم.

۱۴. شیشاپانگما (Shishapangma)

شیشاپانگما رشته‌کوه: هیمالیا مکان: تبت ارتفاع: ۸۰۱۳ متر (۲۶,۲۸۹ پا) شیشاپانگما که در زبان تبتی به معنای "قله‌ای بر فراز دشت‌های پوشیده از چمن" است، کوتاه‌ترین قله در میان "هشت هزار متری‌ها" است و به طور کامل در خاک کشور چین (در تبت مرکزی) قرار‌ گرفته‌ است. این قله با نام Gosainthān نیز شناخته می‌شود. تا سال ۲۰۰۹، ۲۴ نفر به هنگام صعود به این قله، جان خود را از دست دادند.

۱۳. گاشربروم ۲ (Gasherbrum II)

گاشربروم ۲ رشته‌کوه: قراقروم (Karakoram) مکان: پاکستان، چین ارتفاع: ۸۰۳۵ متر (۲۶,۳۶۲ پا) این قله که با عنوانK۴  نیز شناخته می‌شود، در مرز چین و پاکستان و در منطقه‌ی گاشربروم واقع‌ شده‌ است. این سومین قله‌ی بلند رشته‌کوه قراروم است. اولین بار یک گروه اتریشی متشکل از یوزف لارش (Josef Larch)، فیتز موراوج (Fritz Moravec) و هانس ویلنپارت (Hans Willenpart) در سال ۱۹۵۶ این قله را فتح کردند.

۱۲. برود پیک (Broad Peak)

برود پیک رشته‌کوه: قراقروم مکان: پاکستان، چین ارتفاع: ۸۰۵۱ متر (۲۶,۴۱۴ پا) این قله نیز در منطقه‌ی گاشربروم واقع است و تنها ۸ کیلومتر با قله‌ی معروف K۲ فاصله دارد. برود پیک از آنجایی که ۰.۹۳ مایل یا ۱.۵ کیلومتر وسعت دارد به این نام به معنای "قله‌ی پهناور" نام‌گذاری شده‌است. نام محلی این قله، فایچان‌کانگری (Faichan Kangri) است.

۱۱. گاشربروم ۱ (Gasherbrum I)

گاشربروم ۱ رشته‌کوه: قراقروم مکان: مرز پاکستان و چین ارتفاع: ۸۰۸۰ متر (۲۶,۵۰۹ پا) گاشربروم ۱ که با نام K۵ نیز شناخته می‌شود، در منطقه‌ی قراقروم هیمالیا واقع شده‌است. کوهنوردان آن را قله‌ی پنهان می‌نامند . نام این قله ترکیبی از کلمه‌ی rgasha(گاشا) به معنی زیبا و brum (بروم) به معنای کوهستان است. این قله برای اولین بار در سال ۱۹۵۸ توسط اندرو کافمن (Andy Kauffman) و پیت شونینگ (Pete Schoening) فتح شد.

۱۰. آناپورنا (Annapurna)

آناپورنا رشته‌کوه: هیمالیا مکان: نپال ارتفاع: ۸,۰۹۱  متر (۲۶,۵۴۵ پا) آناپورنا مجموعه‌ای از قله‌ها در رشته‌کوه هیمالیا است که بیشترین ارتفاع آنها به ۸۰۹۱ متر می‌رسد. این نام در آیین هندو به "خدایگان حاصلخیزی و زراعت" منسوب است. با توجه به میزان تلفات ۴۰ درصدی صعودکنندگان به این قله، بسیاری، این کوه را به عنوان مرگبار‌ترین کوهستان جهان می‌شناسند.

۹. نانگا پاربات (Nanga Parbat)

نانگا پاربات رشته‌کوه: هیمالیا مکان: پاکستان ارتفاع: ۸,۱۲۶ متر (۲۶,۶۶۰ پا) این قله به دلیل شرایط سخت صعود و برجستگی‌های عمودی‌اش شناخته‌شده‌ است و کوهنوردان زیادی در جریان صعود به این قله، جان خود را از دست داده‌اند. نانگا پاربات در زبان اردو به معنای "کوهستان عریان" است. صعود به این قله از تمامی جهات و مسیر‌ها بسیار دشوار است.

۸. ماناسلو (Manaslu)

 ماناسلو رشته‌کوه: هیمالیا مکان: نپال ارتفاع:  ۸,۱۵۶ متر (۲۶,۷۵۹ پا) کوه ماناسلو که در منطقه‌ی Mansiri Himal نپال واقع شده، هشتمین قله‌ی بلند جهان و به معنای "کوه ارواح" است. این قله برای اولین بار توسط چند ژاپنی و گیالزن نوربو (Gyalzen Norbu) در نهم ماه مه سال ۱۹۵۶ فتح شد. این منطقه، مکان بسیار مناسبی برای کوه‌پیمایی است. اما با این حال به عنوان چهارمین کوه خطرناک فهرست هشت‌هزار‌متری‌ها شناخته می‌شود. در این محدوده، گونه‌های نادری نظیر پلنگ‌های برفی و پانداها زندگی می‌کنند.

۷. دائولاگیری (Dhaulagiri)

دائولاگیری رشته‌کوه: هیمالیا مکان: نپال ارتفاع:  ۸,۱۶۷ متر (۲۶,۷۹۵ پا) نام این کوه بر‌گرفته از زبان سانسکریت است و از دو قسمت تشکیل شده؛ dhaula به معنای سفید خیره‌کننده و giri به معنای کوه. برای اولین بار در ۱۳ ماه می ۱۹۶۰ گروهی متشکل از کوه‌نوردان سوئیس و اتریش به این قله صعود کردند. بین این رشته‌کوه و کوه‌های آناپورنا، عمیق‌ترین ژرف‌دره‌ی جهان  به نام Kali Gandaki قرار گرفته‌است.

۶. چو ایو (Cho Oyu)

چو ایو رشته‌کوه: هیمالیا مکان: نپال، تبت ارتفاع: ۸,۲۰۱ متر (۲۶,۹۰۶ پا) چو ایو کلمه‌ای تبتی و به معنای "الهه‌ی فیروزه" است. این کوه در مرز نپال و تبت و در بیست کیلومتری کوه اورست قرار دارد. در ۱۹ اکتبر سال ۱۹۵۴ یک گروه اتریشی برای اولین بار این قله را فتح کردند. Laura Bakos نیز اولین زنی است که توانسته به این قله صعود کند و در این فهرست، راحت‌ترین کوهی است که می توان فتح کرد.

۵. ماکالو (Makalu)

ماکالو رشته‌کوه: هیمالیا مکان: نپال، تبت ارتفاع: ۸,۴۸۱ متر (۲۷,۸۲۵ پا) کمی دور‌تر از قله‌ی اصلی، دو قله‌ی فرعی دیگر به نام‌های Kangchungtse و Makalu II نیز وجود دارد. کوهنوردان این قله را به دلیل شکل هرمی آن، به عنوان سخت‌ترین قله برای صعود معرفی می‌کنند. صعود در بخش‌های پایانی این قله، نیازمند دانش فنی در زمینه‌ی صخره‌نوردی و یخ‌نوردی است. در ۱۵ می ۱۹۵۵ یک تیم فرانسوی موفق به فتح این قله برای اولین بار شد. در پنج کیلومتری این قله، کوه معروف Chomo Lonzo قرار دارد.

۴. لهوتسه (Lhotse)

لهوتسه رشته کوه: هیمالیا مکان: نپال، تبت ارتفاع: ۸,۵۱۶ متر (۲۷,۹۴۰ پا) لوتسه‌ی اصلی، لوتسه شار و لوتسه شرقی، سه قله‌ی این مجموعه قله‌ها هستند که برای اولین بار در ۱۸ می ۱۹۵۶ توسط یک گروه سوئیسی فتح شدند. این قله به دلیل مجاورت با اورست به شهرت رسیده‌ است. در حقیقت لوتسه از طریق گردنه‌ی جنوبی به اورست متصل می‌شود. جبهه‌ی جنوبی این کوه، شیب بسیار تندی دارد.

۳. کانگچنجونگا (Kangchenjunga)

کانگچنجونگا رشته‌کوه: هیمالیا مکان: هند، نپال ارتفاع: ۸,۵۸۶ متر (۲۸,۱۶۹ پا) نام این کوه برگرفته از دو کلمه‌ی تبتی Kanchen و Dzonga و به معنای "پنج جواهر برفی" است چرا که از ۵ قله تشکیل شده‌ است. تا سال ۱۸۵۲ این کوه به عنوان بلندترین کوه جهان شناخته می‌شد. در سال ۱۹۵۵ یک گروه بریتانیایی به سرپرستی Charles Evans با موفقیت آن را فتح کرد. به دلیل سختی کوه‌پیمایی از راه هند و دور از دسترس بودن از طریق نپال، این کوه چندان مورد توجه قرار نگرفته‌ است.

۲. کی۲ (K۲)

کی۲ رشته‌کوه: قراقروم مکان: پاکستان، چین ارتفاع: ۸,۶۱۱ متر (۲۸,۲۵۱ پا) نام محلی این کوه Chogori به معنای "پادشاه کوه‌ها" است. به دلیل سرمای شدید و سختی صعود، لقب "کوه وحش" را به آن داده‌اند چرا که از هر چهار نفری که برای صعود به این قله تلاش کرده‌، یک نفر جان خود را از دست داده‌است. این کوه در سال ۱۸۵۶ نقشه‌برداری و در ۳۱ جولای ۱۹۵۴ توسط یک تیم کوهنورد ایتالیایی به رهبری آدریتو دزیو (Ardito Desio) و همراهی لینو لاچدلی (Lino Lacedelli) و آکیله کومپانیونی (Achille Compagnoni) فتح شد. صعود به این قله از طریق چین تقریباً غیر‌ممکن است بنابراین کوهنوردان مسیر پاکستان را انتخاب می‌کنند.

۱. قله‌ی اورست

 قله‌ی اورست رشته‌کوه: هیمالیا مکان: نپال، تبت ارتفاع: ۸,۸۴۸ متر (۲۹,۰۲۹ پا) این قله ۸۸۴۸ متر ارتفاع دارد که  سالانه حدود ۱.۶ تا ۳.۹ اینچ به آن افزوده می‌شود و در مرز نپال و تبت واقع شده‌است. در نپال با عنوان ساگارماتا (Sagarmatha) به معنی الهه‌ی آسمان و در تبت با عنوان کومولانگما (Chomolungma) به معنای الهه‌ی جهان نامیده می‌شود. اولین کسی که به این قله صعود کرد، سر ادموند هیلاری (Sir Edmond Hilary) از نیوزیلند با همراهی شرپا تنزینگ نورگای (Tenzing Norgay) بود که در ۲۹ می ۱۹۵۳ به این موفقیت دست یافت. پایگاه اصلی اورست در ارتفاع ۵۳۶۰ متری قرار دارد. دولت نپال مبلغی در حدود ۱۰۰۰۰ الی ۲۵۰۰۰ دلار را برای صدور مجوز صعود به این قله، دریافت می‌کند. بیشترین مدت اقامت بر فراز این قله توسط شرپا Babu Chiri و به مدت ۲۱ ساعت و نیم بوده‌است همه ساله بسیاری از مشتاقان سفر، تصمیم به فتح این چهارده قله می‌گیرند. از سال ۲۰۱۱ تنها ۲۶ کوهنورد موفق به فتح آنها شده‌اند و نزدیک به ۲۰۰ نفر جان خود را در صعود به اورست از دست داده‌اند. به دلیل شرایط سخت آب‌و‌هوایی و دشواری صعود، فتح این قله‌ها، محک خوبی برای امتحان عزم و اراده‌ی آدمی است.

اخبار هیمالیا

آخرین اخبار دریافتی از اورست و لوتسه / آخرین وضعیت عظیم قیچی ساز+ به روز رسانی شد


"عظیم قیچی‌ساز"به همراه تعدادی از هیمالیا نوردان کشورمان جهت صعود قله های اورست و لوتسه راهی کشور نپال شده است .

وی قصد دارد ضمن صعود قله لوتسه تلاشی را بدون بهره گیری از اکسیژن مصنوعی بر روی اورست صورت دهد تا علاوه بر تکمیل صعودهای 8 هزاری خود، نامش را به عنوان یکی از فاتحان بدون اکسیژن مصنوعی این قلل نیز به ثبت رساند.

آخرین اخبار دریافتی از تلاش عظیم قیچی‌ساز بر روی قلل اورست و لوتسه :

95/1/21: "عظیم قیچی‌ساز" بامداد امروز 21 فروردین 1395 جهت فعالیت بر روی قلل اورست و لوتسه ایران را به مقصد نپال ترک کرد.

95/1/24 :  «عظیم قیچی ساز» به همراه آقای «سید هادی ستارفروغ» کوه نورد خوب تبریزی که قصد صعود به قله «لوتسه» را دارد،تصمیم دارند امروز تا روستای «پاکدینگ» راهپیمایی کرده و شب را در این روستا سپری کنند. «مهدی قلیپور» دیگر کوه نورد توانمند تبریزی که ایشان هم قصد صعود به قله «لوتسه» را دارد، فردا به روستای «لوکلا» پرواز خواهد کرد و به جمع دوستان خواهد پیوست.

«عظیم قیچی ساز» صبح امروز به روستای «لوکلا» عزیمت کرد. وی امروز راهپیمایی خود را به سمت کمپ اصلی اورست و لوتسه آغاز خواهد کرد.

95/1/25 : «عظیم قیچی ساز» صبح امروز «پاکدینگ» را به مقصد روستای «نامچه بازار» ترک کرد. وی پس از یک راهپیمایی نسبتا طولانی در حدود پنج ساعت، عصر امروز به روستای زیبای «نامچه بازار» خواهد رسید. «عظیم» قصد دارد فردا را هم در این روستا بماند.

95/1/27 : بنا بر گزارش ارسالی «عظیم قیچی ساز» به همراه دیگر نفرات دقایقی پیش «نامچه بازار» را در هوایی صاف و آفتابی ترک کرده و پس از راهپیمایی نیم روزه به روستای «تنگبوچه» به ارتفاع 3876 متر خواهند رسید.

«عظیم قیچی ساز» و همراهان عصر امروز به روستای «تنگبوچه» رسیده و پس از بازدید «معبد تنگبوچه» به روستای پایین دست یعنی «دبوچه» رفته و شب را در این روستا خواهند گذراند.

95/1/31 : طی تماسی «عظیم قیچی ساز» خبر داد، وی به همراه آقایان «سید هادی ستار فروغ» و «مهدی قلیپور»  ظهر امروز به کمپ اصلی رسیده اند. «عظیم» چند روز آینده را در کمپ اصلی به آماده سازی وسایل صعود خواهد گذراند و پس از برگزاری مراسم «پوجا» صعودش را آغاز خواهد کرد.

 

 

از راست به چپ: دکتر بهپور، عظیم و محمد نصیری

تصاویر بیشتر را اینجا ببینید.

کوه نامه برای عظیم قیچی ساز  و سایر هیمیالیانوردان ایرانی در نپال آرزوی موفقیت دارد.

 

منبع : وبسایت رسمی عظیم قیچی ساز    http://www.azimgheichisaz.com/

لازم به ذکر است که  آخرین اخبار از تلاش عظیم قیچی ساز بر روی قلل اورست و لوتسه  از طریق وبسایت رسمی وی به آدرس

http://www.azimgheichisaz.com/

و همچنین کانال تلگرام هواداران عظیم قیچی ساز به آدرس

https://telegram.me/azimgheichisaz

اطلاع رسانی می شود .

پراو

بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران
«غار پراو» را خطرناک‏ترین، مرگبارترین و خشن‎ترین غار ایران می‎نامند؛ غاری که تاکنون 5 نفر را به کام مرگ کشانده و برای رسیدن به آن باید بیش از سه هزار متر از کوه پراو بالا رفت و بعد دهانه غاری که طولانی‏‌ترین غار عمودی ایران است، خودش را نشان می‎دهد.
«غار پراو» را خطرناک‏ترین، مرگبارترین و خشن‎ترین غار ایران می‎نامند؛ غاری که تاکنون 5 نفر را به کام مرگ کشانده و برای رسیدن به آن باید بیش از سه هزار متر از کوه پراو بالا رفت و بعد دهانه غاری که طولانی‏‌ترین غار عمودی ایران است، خودش را نشان می‎دهد.
 
پراو در نزدیکی کوه بیستون در کرمانشاه است و اولین‌بار انگلیسی‌‏ها این غار را تا انتها پیموده‌اند و بعد از آن‌ها، لهستانی‌‏ها به پایان این غار عجیب می‎رسند و تا سال‏‌ها غار پراو برای غارنوردان ایران و کرمانشاه چون گاوصندوقی در بسته می‏‌ماند که کلید گشودنش را نمی‏‌یابند و با وجود تلاش‎های فردی و جمعی‏، راز آن گشوده نمی‏‌شود، تا اینکه سال 1370 تیم کانون کوهنوردان کرمانشاه، با ایجاد یک تیم منسجم و با کمک گسترده همه شهر و بردن تلفن نظامی به درون غار، غار پراو را تا پایان پیمایش می‎کنند.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

بعد از آن، سال 1372 دو کوهنورد با سابقه کرمانشاهی، دو نفری به دل غار می‏‌زنند و 12 روز در غار باقی می‏‌مانند و غار پراو را تا پایان می‌پیمایند. بعد از آن گویی درهای غار گشوده می‏‌شود و بسیاری علاقه‎مند می‌شوند تا سر از کار این غار مخوف در بیاورند، اما در پی این غارنوردی‏‌ها 5 نفر جان می‏‌بازند. اما این اتفاق‌های ناگوار هم مانع فرودهای بعدی در غار نمی‏‌شود. سال گذشته هم این غار بعد از سال‌ها انباشت زباله‏‌های صعود و فرود غارنواردان، پاکسازی شد و چندین کیلوگرم زباله و طناب از آن خارج شد.
 
اما واقعاً چه چیز باعث می‎شود کسی وارد این غار شود که مخوف‌ترین غار ایران و «اورست غارهای جهان» نام دارد، یا قله‌هایی را بپیماید که گور کوهنوردان بسیاری است؟
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

«رضا شهلایی» کوهنورد باسابقه‏‌ای است که چندین قله بالای هشت هزار متر را در نوردیده و تاکنون سه بار پراو را تا انتها پیموده و چندین بار هم برای امداد و نجات تا میانه این غار رفته است. «یوسف سورنی‌نیا» هم 91 بار وارد غار شده که بیش از 30 بار تا انتهای آن رفته است. شاید برای ما که حتی صبح روزهای تعطیل تا دامنه کوه‏‌های شهر هم نمی‏‌رویم غیر قابل درک باشد، اما انگار آنها از جهانی دیگری حرف می‏‌زنند؛ از جهان سختی‏‌ها، تنگناها و رسیدن‏‌ها و لذت صعود و فرود؛ لذتی که شاید ما هیچ وقت درکش نکنیم.
 
با رضا شهلایی در مغازه لوازم خانگی‌اش در کرمانشاه دیدار کردم. تازه از تبت و صعود قله هشت هزار متری آناپورنا برگشته بود. از او درباره تجربه‌اش از ورود به غار پراو و دشواری‏‌های غارنوردی پرسیدم:
 
غار پراو چه چیز ویژه‏‌ای دارد که شما را بارها به درون خود کشیده است؟
من سه بار تا انتها و برای برنامه‏‌های امداد و نجات هم بارها تا میانه غار رفته‎ام. غار پراو برای ما که در این شهر زندگی می‏‌کنیم، همیشه جذابیت خاصی داشته و دوست داشتیم ببینیم درون آن چطور است. یکی از انگیزه‏‌های کوهنوردی، دیدن نادیده‌هاست. البته باید بگویم که غارنوردی با همه کارهای کوهنوردی و دیگر فعالیت‏‌های ورزشی متفاوت است، چون شما در تاریکی مطلق هستید، فضا ناشناخته است و جذابیت‎های خیلی زیادی دارد.
 
من بار اول سال 1368 به غار پراو رفتم. در واقع این اولین تلاش منسجم ایرانی‏‌ها برای رفتن به پراو بود. اما این تلاش موفق نبود و من تا چاه هشت رفتم و تیم هم تا چاه 18 رفت و برگشت. سال بعدش تیم کانون کوهنوردان کرمانشاه موفق شدند تا انتها بروند.
 
همیشه هم این بحث بود که غار پراو امکان ادامه دادن دارد، اما تاکنون بچه‎ها موفق به این کار نشدند. من البته احساس می‏‌کنم این امکان وجود ندارد. انتهای غار مانند سیفون است، آب سر ریز می‎کند، فاصله سقف و غار خیلی کوتاه می‏‌شود، 10 تا 20 سانتی‌متر فاصله دارد. غار ادامه دارد اما فکر نمی‏‌کنم کسی بتواند وارد آن شود.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

من سال 74 به طور کامل وارد غار شدم و چندین بار هم برای آشنایی جوان‌ترها آن‎ها را به غار می‌بردم، تا اینکه اتفاقات ناگواری در غار افتاد. اولین اتفاق مربوط به آقای امینی از مشهد بود که جسدش را از غار خارج کردیم. من معتقدم غار پراو ترسناک و خطرناک نیست. 5 نفر تا به حال در غار کشته شده‎اند که همه بر اثر خطاهای انسانی بوده است. در کوهنوردی هم به همین صورت است، در اکثر اتفاقات سطح بالای کوهنوردی جهان هم حادثه‎ها قابل پیشگیری‎اند، غار پراو که جای خودش را دارد. همه نفراتی که در غار پراو کشته شدند، از ویکتوریا کیانی‌راد تا آقای امیر احمدی، سعید امینی، خلیل عبدنکویی و پدرام بوچانی بر اثر خطای انسانی کشته شدند و مرگ همه آنها قابل پیشگیری بود.
 
ما سه‌جور غار داریم؛ غارهایی که افقی کامل هستند، غارهای عمودی کامل و غارهایی که تلفیقی از هر دو هستند. غار پراو هم تلفیقی از گذرگاه‎های افقی و مسیرهای عمودی از این دو حالت است، هم کانال‎های تنگ و باریک افقی دارد و هم چاهای عمودی دارد. این نوع غارها آمادگی جسمانی کامل، آمادگی روحی و روانی و تجربه زیادی می‏‌خواهد. غار پراو کانال‏‌های بسیار باریکی دارد و در واقع شما را در یک شرایط بسیار سخت قرار می‎دهد که شاید در میانه راه از مسیری که آمده‌‏اید پشیمان می‏‌شوید، اما این تفاوت غارنوردی و کوهنوردی با سایر رشته‏‌هاست. وقتی در غارنوردی این شرایط سخت تمام می‏‌شود، تنها شیرینی و لذت آن باقی می‎ماند.
 
زمانی «جان میدلتون» این غار را دید. گفت پراو، اورست غارهای جهان و سخت‎ترین غار دنیاست است، اما حالا شرایط فرق کرده، تجهیزات تغییر کرده، الان غارهای سخت‌تری در مکزیک و فرانسه کشف شده است. آن زمان این غار دشوارترین بوده، اما در شرایط حاضر همه معماهای غار کشف شده است، آقای سورنی‌نیا الان هفت ساعته می‌تواند تا انتهای غار برود. البته شرایط عمومی غار، یعنی خشن بودن و نیاز آن به آمادگی جسمانی تغییر نکرده است.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

آیا پیش آمده که خود شما هم در میانه راه از مسیری که آمده‎اید پشیمان شوید؟

من هیچ‏گاه پشیمان نشده‌‏ام، البته شرایط غار پراو بسیار سخت است و انرژی زیادی می‏‌گیرد. غیر از آن، در کوهنوردی هم گاهی این حس هست. در آناپورنا آنقدر شرایط سخت و غم‌انگیز بود که چندبار گفتم که کاش قله دیگری را انتخاب کرده بودم. اما به هر حال از صعودم پشیمان نیستم.
 
در آناپورنا ما هفت نفره قله را فتح کردیم و در برگشت به شب خوردیم و آن شب دو نفر کشته شدند؛ یک شلپای نپالی و یک کوهنورد بزرگ فنلاندی که 400 متر سقوط کردند. به هر حال کوهنوردی مسائل زیادی دارد. اما این شرایط انگیزه را بیشتر می‏‌کند، چون کوهنوردان دنبال زندگی نرمال نیستند و کمی با دیگران فرق دارند.
 
به هر حال ما برای زندگی کردن به کوه و غار می‏‌رویم نه برای مردن، اگرچه به دلیل نبود آموزش لازم کوهنوردی در کشور در سال‌های آینده با کمبود کوهنوردان خوب مواجه می‌شویم. الان کوهنوردانی هستند که از پیش‌دبستانی به دانشگاه می‏‌روند. مشکل اصلی کوهنوردی ما و اتفاقاتی که می‏‌افتد همین‌جاست. من سال 2014 کنجچنجنگا را صعود کردم. از 12 نفر، 5 نفر کشته دادیم. امثال من 30 سال در کار آموزش بوده‎ایم، سنگ‌نوردی، یخ‏‌نوردی آموخته‏‎ایم و کلاس و دوره گذراندیم تا یک لحظه از آن 30 سال تجربه استفاده کنیم.
 
اتفاقات غار پراو خیلی تکان‌دهنده بوده خصوصاً مرگ خانم کیانی‌راد و آقای احمدی. شما از این قضیه چه می‌دانید؟
واقعیت قضیه از غار پراو بیرون نیامد، اما ویکتوریا از دو نفر همراهش قوی‌تر بود و وقتی این دو نفر در غار 18 مشکل پیدا می‎کنند، او این چاه 20 متری را صعود کرده بود. اما چون این دو نفر انرژی بالا آمدن نداشتند، می‌آید پایین و وقتی می‏‌خواهد هشت فرودش را بیندازد، هشت فرود را نمی‏‌اندازد و سقوط می‎کند تا دو ساعت هم زنده بوده، اما بعد، از دنیا می‏‌رود. وقتی ما رسیدیم برای آقای احمدی هم اتفاقی نیفتاده بود، سر چاه 17 ما به او رسیدیم، بدون اینکه اتفاقی برایش افتاده باشد. فقط تخلیه انرژی شده بود، برای آقای عبد نکویی هم همین اتفاق می‎افتد. آقای بوچانی هم از طنابی که قدیمی بوده استفاده کرده، که طناب با شوکی که به آن وارد شده پاره می‎شود.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

خود شما از مواجه با مرگ نمی‏‌ترسید؟

من اصلا به مرگ فکر نمی‌کنم و با تصورات مثبت وارد کوه و غار می‏‌شوم. من حتی غارنوردی به سبک ساده را دوست ندارم، کارهای سنگین را دوست دارم که خطرش زیاد است. در پراو حدود 100 تا 80 متر کار هست که کانال بسیار سخت و باریک و طولانی است که باید دست‏‌ها جلو باشد و کف آن آب است، وقتی از این مسیر عبور می‌کنید، فوق‏‌العاده است، احساس آن به زبان نمی‏‌آید. شرایط سخت و کار سخت جذابیت بیشتری از مسیرهای نرمال دارد. یکی از سختی‌های غار رفتن در تاریکی است. زندگی ما در نور معنا دارد. وقتی اولین‌بار به پراو می‌رفتم، حدود 20 روز ما فقط باطری آب‌بندی کردیم، مهم‎تر از غذا و آب، نور بود. چیزی که الان با چراغ پیشانی حل شده‌ است. وقتی از غار بیرون آمدیم من آروز می‌کردم روز باشد، چون زمان از دست ما رفته بود، اما شب بود و می‏‌شد ستاره‌ها را دید. همین غار پراو را از دیگر غارها متفاوت می‏‌کند و لذت پیمایش آن برای همین چیزهاست که بیشتر است. ضمنا وقتی شما یک قله را صعود می‏‌کنید در واقع دشواری کار حل شده است و در فرود لذت می‏‌برید. اما در غارهای عمودی مثل پراو وقتی به پایین می‏‌رسید، تازه کار سخت شروع می‎شود. چون دمای هوا پایین است، لباس‌ها خیس شده، از نظر روحی و روانی ضعیف شده‎اید، اما تازه کار فنی شروع می‏‌شود و باید مسیر را با انرژی مضاعفی برگردید تا به دهانه غار برسید. احساس بیرون آمدن از این غار بعد از این همه سختی غیرقابل وصف است.
 
چگونه بین زندگی روزمره و سودای کوه و غار تعادل برقرار می‌کنید؟
هرگز تعادل برقرار نمی‎شود و این تضاد همیشه هست. من وقتی اینجا سر کار هستم با اینکه 20 روز است از نپال برگشته‎ام برای برنامه بعدی برنامه‌ریزی می‌کنم. اگر این‌ها را از من بگیرند، تبدیل می‌شوم به کسی که هر روز می‌رود سر کار و زندگی‌اش کار و شغل و زن و بچه و پول است. این چیزها کسی چون من را اقناع نمی‌کند. همین که من اینجا یک سایت کوهنوردی را باز می‌کنم، اصل زندگی را تجربه می‌کنم و بقیه‌اش حاشیه است. من 54 سالم است و از سال 60 کوهنوردی می‌کنم و همین‌ها زندگی‌ام را تا به حال ساخته است. البته ما به خانواده خودمان ظلم می‌کنیم، چون همیشه نگران ما هستند. اما این جزئی از کار ماست.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

شما وقتی در کوه هستید همواره با یک مسائلی در چالشید و مسائلی را پشت سر می‌گذارید و آدم‌های سخت‌کوشی می‌شوید. این در زندگی شخصی خودتان چه اثری دارد؟

یکی از محسنات کوهنوردی همین است، مشکلات زندگی آسان می‌شود. وقتی جمعه به دیواره بیستون رفته‌اید و صعود از یک مسیر خوب 8 ساعت طول می‌کشد، در این مدت دست کم دو سه بار در جایی قرار می‌گیرید که یک طرف آن مرگ است و یک طرف زندگی. وقتی از آن‌ها عبور می‌کنید، فردا در محل کار و در خانه همه چیز یک حالت دیگری دارد، دیگر مشکلات برای شما مشکل محسوب نمی‌شود. وقتی من دو ماه در آناپورنا بودم و آن مسائل را دیدم، دیگر مسائل زندگی برایم ساده می‌شود. انگار همه‌چیز، بازی است.
 
«یوسف سورنی‌نیا» شغلش در حوزه «راب اکسس» یعنی کار در ارتفاع است. در توصیف کارش می‌گوید که او کاری را که قبلا به وسیله جرثقیل و داربست و بالابر انجام می‌شده، با طناب و وسایل کوهنوردی انجام می‌دهد؛ این کار می‌تواند شامل تعمیرات، نصب کردن وسایل یا هر چیز دیگری باشد. او را در انجمن غارنوردی ایران می‎بینم. پر است از شوق کشف غارهای نادیده، حتی می‌گوید همین چند وقت پیش 10 روز را در کوه‎‏های شاهو سرگردان بوده، به دنبال یافتن غارهای نادیده یا در همین کوه مدت‏‎ها می‏‏‌گردد تا دهانه غار «شهبانو» را می‏‎یابد؛ غاری که تنها انگلیسی‌ها یکبار به درونش رفته بودند و هیچ ایرانی آن را نپیموده بود.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

سورنی‎نیا همچنین از احتمال کشف غارهایی عمیق‎تر از پراو در کوه‌‏های زاگرس می‏‌گوید؛ غارهای سر به مهری که به دلیل جنس آهکی این کوه احتمالا در دل کوه پنهان‏‌اند و ما هنوز آنها را نمی‏‌شناسیم.
 
آقای سورنی‌نیا شما چطور به غارنوردی علاقه‌مند شدید؟
در بچگی کلا ماجراجو بودم و کارهایی می‌کردم که هم سن و سال‌‏هایم جرأت انجام آن را نداشتند. عاشق کارتون‌هایی چون مارکوپلو و هزار فرسنگ زیر دریا بودم. در نوجوانی جودو کار می‏‌کردم و برای تمرینات جودو، کوهنوردی می‌کردیم در این برنامه‌ها غاری را در نزدیکی روستای زادگاهم پیدا کردیم که تصمیم گرفتم وارد این غار بشوم و بعد از آن عضو گروه کوهنوردی شدم. سال 74 اولین کوهنوردی خودم را شروع کردم و آموزش‎های لازم را دیدم و با گروه‎های خارج از کشور آشنا شدم. در کنار غارنوردی، کوهنوردی هم می‌کردم. چون غارنوردی را در هر فصلی نمی‌شود انجام داد و حتما باید بصورت تیمی انجام شود. قله‌های داخل کشور را رفته‎ام و به غیر از «قله لنین» در قراقستان، قله خارجی دیگری را به دلیل مسائل مالی صعود نکرده‌ام.
 
چطور با غار پراو آشنا شدید؟ 
گروه کوهنوردی «سه‌کل» که من عضوش بودم، سال 72 این غار را پیموده بودند. من خیلی علاقه‌مند به پیمایش این غار بودم، اما چون غارنوردی در غاری چون پراو لجستیک گسترده‏‌ای می‌خواهد، گروه ما همه توانش را در آن برنامه گذاشته بود و میل و رغبتی برای کار تکراری در آن غار نداشت. به هر حال فرصت رفتن به پراو برای من پیش نیامد تا سال 1379 در زمانی که همراه با مرحوم هادی رجایی‌فرید داشتیم کوه پراو را بالا می‌رفتیم که بطور اتفاقی یک گروه را از تهران دیدیم که آن‌ها هم قصد داشتند کوه پراو را صعود کنند. این گروه از باشگاه دماوند بودند، دو خانم کوهنورد هم در این تیم بودند و این ابتدای آشنایی من با این گروه بود. چند وقت بعد من تا چاه پنج غار پراو را رفتم، بعد این گروه خواستند پراو را تا پایان بروند و من هم همراه آن‌ها رفتم. من همراه با خانم اسفندیاری و آقای فربدیان و آقای رحیم دانایی در یک گروه بودیم که زودتر وارد غار شدیم و سه روز بعد از آن خارج شدیم، اما در گروه دوم که بعد از ما وارد غار شدند، ویکتوریا کیانی‌راد و امیر احمدی دچار حادثه شدند و فوت کردند.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

غار نوردی به سبک و سیاقی که الان متداول است آن زمان نبود، الان علوم و فنون و تکنیک و ابزارهای خاص غارنوردی استفاده می‌شود و غارنوردی علمی‌تر و ایمن‌تر شده است. اما ما در آن زمان داشته‌های کمی در غارنوردی داشتیم. در آن برنامه هم ایراداتی بود که الان می‌گوییم ایراد است؛ اما آن موقع ایراد نبود. مثل انتخاب پوشاک، برنامه‌ریزی، ابزارها و غیره. اما در آن زمان همه آن طور غارنوردی می‎کردند.
 
این جمله را که می‌گویند پراو سخت‌ترین غار دنیاست، چقدر قبول دارید؟
کسی می‌تواند بگوید پراو سخت‌ترین غار دنیاست که همه غارهای جهان را رفته باشد، اما دست‌کم بر اساس بررسی نقشه‌های غارهای خارجی و حرف‌های کسانی که متخصص هستند و با توجه به شرایط غار مثل دمای پایین غار و بالا بودن ارتفاع دهانه که سبب سرمای آب غار می‎شود، همچنین تنگ بودن و داشتن دهلیز‌های پر پیچ و خم، می‏‌توان گفت پراو غار بسیار سختی است و این شرایط در کمتر غاری در کنار هم دیده می‌‎شود. برای همین من می‌گویم که پراو یکی از سخت‌ترین غارهای دنیاست.
 
ما در آن برنامه لباس مناسب نداشتیم و سرما و آب راحت توی لباس ما نفوذ کرده بود، خیسی و سرما هم سبب می‌شود که انرژی بدن پایین بیاید. غار به دلیل تنگ بودن و خیس بودن فضای زیادی برای استراحت ندارد و به سختی می‌توان جایی را برای استراحت جور کرد. همین انرژی را کم می‌کند. ما در آن برنامه دو شب در غار خوابیدیم و سه روز هم در غار بودیم و وقتی بیرون آمدیم شب بود. بیرون آمدن از غار را باور نمی‌کردیم. بیرون آمدن از غار مثل رؤیا شده بود. وقتی خارج شدیم مواد غذایی ما تمام شده بود. من از کوه پایین آمدم مواد غذایی تهیه کردم و صبح روز بعد برگشتم بالا و دیدیم که گروه دوم هنوز خارج نشده‎اند. بعد برای امداد و نجات وارد غار شدیم که دیدیم دو نفر از دست رفته‎اند و تصمیم گرفته شد همان‌جا دفن شوند، چون امکان خارج کردن آن‏ها نبود.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

بعد از این اتفاق‌های تلخ چطور شما دوباره وارد این غار شدید؟

یکی از چیزهایی که من دوست دارم، انجام دادن کاری است که برای دیگران سخت است. انجام کار عادی برای من خیلی سخت است. من دوبار تا به حال رفته‏‌ام غار دانیال و هرگز از تالارهای ابتدایی جلوتر نرفته‌ام چون کار خاصی نیست. ولی پراو فرق می‌کرد و همیشه هم سعی داشتم از عمق آن پایین‌تر بروم. یکبار هم برای غواصی رفتیم اما چون کپسول ما کوچک بود، نرسیدیم خوب آنجا را کاوش کنیم. چندبار هم سقف چاه 24 و 25 را هم سقف کوبی کردم که راهی پیدا کنم. اما متاسفانه امکان کاوش کامل وجود نداشت و همچنین احتمال وجود راهی برای گذشتن انسان کم است، چون شکاف آن باریک است. غار مسلماً ادامه دارد، اما ادامه آن برای انسان ممکن نیست.
 
بعد از مدتی با گروه‌هایی که می‌خواستند وارد غار شوند، به عنوان راهنما می‌رفتم و خدماتی چون طناب‌ریزی را برای آن‌ها انجام می‌دادم. اما بعد از فوت خلیل عبدنکویی در سال 88، آن هم متوقف شد. او چندین بار از من خواست همراهش بروم، من قبول نمی‌کردم تا اینکه اصرار کرد و قبول کردم. با اینکه او چندین قله بالای هشت هزار متری را بالا رفته بود، اما متاسفانه به دلیل ضعف جسمانی، از دست رفت و جسد او را 10 روز بعد خارج کردیم. یکی از دوستانم هم تنها به غار آمد که به ما کمک کرد، اما ما نتوانستیم نجاتش بدهیم. غارنوردی با کوهنوردی خیلی فرق دارد، چون وقتی به پایان برسی، تازه کار سخت شروع می‌شود؛ کار سختی که شما مجبورید تا پایان آن را طی کنید.
 
شما به چه غارهای دیگری به غیر از پراو را وارد شده‌اید؟
غارهای خیلی زیادی، در سمنان، اراک، کردستان، چارمحال را رفته‌ام. سال گذشته هم چاه شهبانو را بعد از ورود انگلیسی‌ها به آن تا کف رفتم. این غار در کوه شاهوست، بیش از 300 متر عمق دارد، اما آبش خیلی سرد است و حتی در آن کوه یخ وجود دارد.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

جایی از غارنوردی بوده که شما احساس کرده باشید از آمدن پشیمان هستید؟

در بعضی از برنامه‌ها وضعیت جسمی خوبی نداشتم و در تب می‌سوختم، اما برنامه را ادامه می‌دادم. من تا به حال از نظر جسمی در برنامه‌ای کم نیاورده‌ام. یک ترس کنترل شده در وجودم هست، اما نه آنطور که مانعم باشد. حتی لحظه‌ای که خلیل ذره‌ذره از دستم می‌رفت، اوضاع را در کنترل داشتم. اگرچه ایراداتی به من گرفتند اما من به عنوان راهنما هرچه در توان داشتم، انجام دادم. ولی پیش آمده است که از نظر روحی در برنامه‌ای کم بیاورم.
 
ما سال گذشته غار پراو را از طناب‎ها پاکسازی کردیم و همه طناب‌های غار را بیرون آوردیم. سال 89 پدرام بوچانی به دلیل استفاده از طناب قدیمی که در غار بوده فوت شد.
 
زمان پیمایش غار چقدر است؟
اگر طناب‌ها از قبل ریخته شده نباشد، در کمترین زمان، یک هفته پیمایش غار طول می‌کشد. اما ما سال گذشته یک برنامه سرعتی اجرا کردیم که زمان من چهار و نیم ساعت شد و دوست من پنج ساعته غار را پیمایش کرد. البته در این برنامه طناب‌ها از قبل ریخته شده بود.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران 

فکر می‌کنید برای کوهنوردی شما، پایانی وجود دارد؟

من در بچگی آرزوی صعود به کوه 600 متری نزدیک محل زندگی‌ام را داشتم و بعد کوهی بالای هفت هزار متر را صعود کردم و اگر امکانش بود باز هم کوه‌های بلندتری را پیمایش می‌کردم. این جاه‌طلبی انسان است. کوهنوردی جزئی از زندگی من شده و اگر کنارش بگذارم در زندگی‌ام یک خلاء ایجاد می‌کند. من زندگی‌ام را بر اساس کوهنوردی قرار داده‌ام، حتی کارم را بر این اساس انتخاب کرده‌ام.
 
از شنبه تا چهارشنبه که سر کار می‌روم، فقط به پنجشنبه و جمعه فکر می‌کنم. حس می‌کنم لحظات خیلی خوبی در زندگی‌ام داشته‌ام، اما فقط آن روزهایی که در کوه و دشت بوده‌ام، زندگی کرده‌ام.
 
کوهنوردی در زندگی شما چه تأثیری داشته است؟
من ممکن است یک روز ناهار نخورم ولی اتفاقی برای من نمی‌افتد، تحمل من در برابر سختی خیلی زیاد است. اما به هر حال ایراداتی هم در زندگی ما ایجاد شده، خواهران و برادران کوچکتر من ازدواج کرده‌اند. من این عبارت را هم زیاد شنیده‌ام که «دیوانه است». من تنهایی رفتم کوه قاش‌مستان که بلندترین قله دناست، همه می‌گفتند تو دیوانه‌ای. در حالی که من لذت بردم. یکی از برنامه‌های فوق‌العاده‌ای بود که تجربه کردم. من انواع حیوانات را دیده‌ام، اما هیچ‌کدام به من آسیب نرسانده‌اند. در محیط شهری خطر بیشتری آدم را تهدید می‌کند.
بازی با مرگ در خطرناکترین غار ایران