گروه کوهنوردی شیراز

گروه کوهنوردی شیراز در زمینه های کوهپیمایی / غارنوردی / صعود قله / و... فعالیت می نماید و از علاقمندان به طبیعت و کوهنوردی نام نویسی می نماید

گروه کوهنوردی شیراز

گروه کوهنوردی شیراز در زمینه های کوهپیمایی / غارنوردی / صعود قله / و... فعالیت می نماید و از علاقمندان به طبیعت و کوهنوردی نام نویسی می نماید

هم هوایی

هم هوایی

هم هوایی فرایندی است که طی آن بدن خود را با شرایط کمبود اکسیژن در ارتفاعات بالا تطبیق می دهد. هم هوایی فرایندی است با سرعت آهسته و کند که ممکن است از چند روز تا چند هفته بطول انجامد...

هم هوایی

هم هوایی فرایندی است که طی آن بدن خود را با شرایط کمبود اکسیژن در ارتفاعات بالا تطبیق می دهد. هم هوایی فرایندی است با سرعت آهسته و کند که ممکن است از چند روز تا چند هفته بطول انجامد. جهت سهولت بیشتر ارتفاعات را بصورت زیر طبقه بندی می کنند:

* ارتفاع زیاد: از 1500 متر تا 3500 متر از سطح دریا

* ارتفاع خیلی زیاد: از 3500 تا 5500 متر از سطح دریا

* ارتفاع بی نهایت: بیشتر از 5500 متر از سطح دریا

عملا در ارتفاعات کمتر از 2500 متر از سطح دریا نگرانی از بابت ارتفاع وجود ندارد، چرا که بیماری ارتفاع بندرت در این ارتفاع یا کمتر از آن اتفاق می افتد. تغییرات عملکردی بدن در حالت طبیعی برای فردی که به ارتفاع می رود بشرح ذیل است:

* نفس نفس زدن (نفسهای سریعتر، عمیقتر یا هر دو)

* کم آوردن نفس هنگام تقلا

* تغییر الگوی تنفس در شب هنگام

* بیدار شدنهای متوالی در طول شب

* افزایش دفع ادرار

با ارتفاع گرفتن در جو، از فشار هوا کم می شود و به همین دلیل هر نفس حاوی تعداد کمتر و کمتری از مولکولهای اکسیژن خواهد بود (البته نسبت اکسیژن همچمنان ثابت و حدود 21 درصد باقی می ماند). بنابراین بدن برای کسب اکسیژن لازم بایستی بیشتر تلاش کند که این تلاش خود را به شکل تنفس سریعتر و عمیقتر نشان می دهد. این موضوع مخصوصا هنگام انجام کارهایی مثل گام برداشتن، بیشتر نمایان می شود. بطور طبیعی بدن هنگام هر تلاشی، نفس کم می آورد و با استراحت این تنگی نفس سریعا رفع می گردد. قابلیت افزایش در تنفس موضوعی بحرانی است و به همین دلیل پرهیز از هر عامل کاهنده تنفس (مثل الکل یا برخی داروها) از اهمیت خاصی برخوردار است. در ارتفاعات زیاد، رسیدن مقدار اکسیژن خون به سطح طبیعی، با افزایش تنفس مسیر نخواهد شد. تداوم در افزایش تنفس باعث می شود سطح دی اکسیدکربن (که محصول زائد ناشی از اعمال حیاتی بدن بوده و توسط ریه ها دفع می شود) در خون کاهش یابد. میزان دی اکسیدکربن در خون برای مغز علامت مهمی در نحوه تنفس است. وقتی مقدار آن کم شود سرعت تنفس کاهش می یابد. کمبود اکسیژن علامت ضعیفتری است و به عنوان سوپاپ اطمینان و در مواقع بحرانی عمل می کند. در زمان بیداری، به دلیل وجود اراده، مشکلی در تنفس وجود ندارد ولی در شب هنگام الگوی عجیبی در تنفس رخ می دهد که نتیجه ایجاد تعادل در کشاکش این دو عملگر تنفسی است. در تنفس دوره ای ابتدا تنفس عادی است اما به تدریج آهسته و کند می شود، تا وقتی که موقتا قطع شده و سپس با تنفسهای سریع بازیافت می گردد. قطع تنفس ممکن است بین 10 تا 15 ثانیه بطول انجامد. تنفس دوره ای فرایندی است طبیعی و ارتفاع زدگی (یا بیماری حاد ارتفاع) محسوب نشده و به مرور با هم هوایی بهتر می شود، ولی معمولا تا هنگام فرود از بین نمی رود.

تنفس دوره ای می تواند در افراد ذیل نگرانی زیادی تولید کند:
1- در فردی که هنگام قطع تنفس از خواب بیدار شود که متوجه این قطع تنفس می شود
2- در فردی که پس از قطع تنفس و در مرحله بازیافت و تنفس سریع از خواب بیدار شود فکر خواهد کرد نفس کم آورده و به ورم ریوی (
hape) دچار شده است.
3- در فردی که از خواب بیدار می شود و متوجه قطع تنفس همنوردش می شود.
در دو مورد اول، پس از چند لحظه تحمل، تنفس عادی برقرار می شود. در مورد آخر همنورد بالاخره نفس خواهد کشید و تنفس دوره ای وی تا هنگامی که از خواب بیدار شود، ادامه خواهد داشت. درصورتیکه علائم تنفس دوره ای، آزاردهنده بود ممکن است دارویی به نام استازولامید مفید واقع شود. در طول هم هوایی، تغییرات زیادی در تعادل شیمیایی مایعات بدن رخ می دهد. وقتی مرکز خونسازی بدن، غلظت خون را تشخیص می دهد، دست از کار کشیده و استراحت می کند و به این ترتیب خون غلیطتر می شود، چراکه کلیه ها به علت پدیده پُراِدراری ارتفاع کماکان مشغول دفع آب بدن هستند. مشخص نیست به چه دلیل این مرکز از کار می افتد، ولی به هر حال نتیجه آن افزایش غلظت خون است. احتمالا به دلیل افزایش تعداد گلوبولهای قرمز تا حدی قابلیت اکسیژن گیری خون بهتر شود. همچنین در جهت عدم شکل گیری َوَرم (اِدِم) عمل می کند. پرادراری در ارتفاع، طبیعی است و در غیر این صورت، بدن یا دچار کم آبی و یا به خوبی هم هوا شده است.

یک حادثه یک تجربه

علم کوه پر ماجرا ... یک حادثه یک تجربه ...

چند روزی در منطقه علم کوه به همراه دوستان خوب به فعالیت کوه نوردی مشغول بودم که خالی از حادثه و ماجرا نبود . در رفتن  یک کوه نورد برازجانی به نام مجید مهاجری از مسیر گرده آلمانها که به مرگ او منجر شد تا حادثه ای که در روز چهارم برنامه برای خودم پیش آمد ، چیزی که هیچوقت حتی فکرش را هم نمی کردم روزی گریبانگیر خودم شود : ادم ریوی ! 

از نوشتن گزارش برنامه چند روزه این برنامه شامل صعود به قله های اطراف و ماجرای پیدا کردن و بالا کشیدن پیکر مرحوم مهاجری خود داری کرده و چند عکس در انتهای مطلب کفایت می کنم . اما چیزی که برایم اهمیت بیشتری دارد و می تواند به عنوان تجربه ای مورد استفاده دوستان قرار گیرد ادم ریوی بود که در ادامه به آن می پردازم :

پس از سه روز اقامت و فعالیت کوه نوردی نیمه سنگین در منطقه تخت سلیمان عازم گرده آلمان ها شدیم . به علت ترافیک مسیر و یخ زدگی سطح با سرعت کم روی گرده موفق شدیم ساعت شش بعد از ظهر گرده را تمام و بر فراز قله پا نهیم . با توجه به خطرناکی مسیر برگشت و کثرت نفرات در مسیر تصمیم به شب مانی در ارتفاعات گرفتیم که در جانپناه سیاه سنگ در ارتفاع 4500 متری انجام شد . توضیح این که آن روز علی رغم فعالیت سنگین احساس خستگی زیادی نداشته و با توجه به ترافیک گرده حدود 4 ساعتی روی گرده استراحت داشتم و شب هم بیواک راحتی داشته و بدون احساس سرما و ... به خواب رفتم . ضمن این که طی سه روز گذشته هم هوایی خوبی در ارتفاع 4000 متری انجام داده بودم . 

صبح به محض بیدار شدن احساس سر درد داشتم و بعد از جمع کردن کوله شروع به حرکت به سمت سیاه سنگ ها کردم که تنها با حدود صد متر حرکت با احساس بالا رفتن شدید ضربان قلب و سست شدن عضلات مواجه شدم . روی زمین نشستم و احساس کردم هنگام تنفس چیزی مثل مایع درون ریه ام با صدایی مثل باز کردن درب یک نوشابه گاز دار می جوشد ! همان لحظه فهمیدم دچار ادم ریه شده ام . جریان را با همنوردان در میان گذاشتم . تنها چیزی که آن موقع از خوانده هایم در مورد ادم ریه به ذهنم رسید آمپول دگزامتازون و کم کردن فوری ارتفاع بود .  دوست خوبم  با تزریق به موقع یک آمپول دگزامتازون کمک کرد حالم کمی بهتر شود و با کمک و حمایت سایر همنوردان با نهایت سرعتی که می توانستم خودم را به علم چال رساندم . با توجه به کم کردم ارتفاع تا علم چال باز هم احساس بهتری نداشتم و به محض فعالیت شدید مانند حرکت در سربالایی یا برداشتن کوله پشتی احساس می کردم اکسیژن کمتر از میزان لازم به خونم می رسد و با ضربان بالا و افت عملکرد بدنی مواجه می شدم . هر طور بود وسایلم را جمع کردم و چیزی خوردم  . ظهر شده بود . از قاطر چی ها در خواست کردم مرا با خود به پایین ببرند که سرباز زدند . به هر حال پیاده  به سمت سرچال به راه افتادم . هنگام حرکت هر چه ارتفاع کمتر می شد حالم بهتر می شد ولی احساس جوشیدن آب درون ریه هایم همچنان ادامه داشت . ساعت حدود 8 شب به ونداربن رسیدم . حالم تقریبا خوب شده بود و یک روز کامل را در جنگ با ادم ریوی سپری کرده بودم . پس از خوردن شام به همدان برگشتم و صبح امروز رسیدم . پس از تماس با دکتر مساعدیان ایشان هم ادم خفیف ریوی را تایید کردند و راهنمایی کردند چطور بهبود پیدا کنم . پس از گذشت حدود دو روز احساس می کنم میزان مایع داخل ریه ام به نصف رسیده و مشکلی در انجام فعالیت ها ندارم . توضیح این که من به لحاظ شغلی با ارتفاع و شرایط آن بیگانه نیستم و در زمینه کوه نوردی  هم در اتفاعات بیش از این در فصول سردتر سال مثل زمستان بیواک کرده و مشکلی نداشته ام یا صعود های سرعتی یا یک روزه به ارتفاعات بلند که به مراتب از این برنامه سنگین تر بوده اند انجام داده ام که همگی با بیواک در ارتفاعات بالا همراه بوده اند اما به قول دکتر مساعدیان هر برنامه کوه نوردی شرایط خاص خودش را دارد . امیدوارم این تجربه برای سایر همنوردان مفید واقع شود . 

سنگ سماور شاخص ترین سنگ کوه های ایران ... 

باتشکر از وبلاگ ماگما