شرکت در ششمین سمپوزیوم علمی اروپایی هیپوکسی در لهستان:
انجمن پزشکی کوهستان ایران: ایران در ششمین سمپوزیوم اروپایی هیپوکسی که از تاریخ 10 تا 15 سپتامبر 2013 در شهر زاکوپان لهستان برگزار گردید شرکت نمود.
در این کنفرانس که با شرکت 13 کشور از اروپا و آسیا برگزار شد آخرین تحقیقات و دستاوردها علوم هیپوکسی و تاثیر آن بر کوهنوردان و پزشکی کوهستان ارائه و مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
در روز اول این کنفرانس نیز گردهمایی سالیانه کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی در تاریخ 12 سپتامبر برگزار گردید.
همچنین جدیدترین کتب منتشره در زمینه پزشکی کوهستان در ایران به اعضاء کمیسیون معرفی شد که مورد استقبال دکتر دیوید هیلبراند قرار گرفت و بنابر پیشنهاد دکتر حمید مساعدیان قرارشد کتب منتشره در زمینه پزشکی کوهستان که به زیانهای مختلفی در دنیا وجود دارد جهت تبادل علمی پزشکان فعال در این زمینه روی سایت اتحادیه حهانی کوهنوردی قرار گیرد.
در این سمپوزیوم کشورهای انگلستان، آلمان، ایتالیا، یونان، بلغارستان، چین، ایران، سوئد و . . . شرکت نموده بودند. تحقیقات مختلفی نیز در زمینه پزشکی و بهداشت در مناطق کوهستانی نپال که توسط تیم تحقیقات پزشکی ADEMED از دانشگاه آخن آلمان اجرا شده بود در این سمینار ارائه گردید.
از ایران دکتر حمید مساعدیان با ارائه دو مقاله در زمینه"علت مرگ کوهنوردان در هیمالیا و کاهش انرژی" و "سرمازدگی در کوهنوردان ایرانی" ارائه گردید.
همچنین فیلم سقوط بهمن دیزین در حاشیه کنفرانس برای شرکت کنندگان پخش گردید که شرکت کنندگان را تحت تاثیر واقعیات فیلم قرار داد و از فیلم سقوط بهمن دیزین بعنوان یک فیلم آموزشی قابل توجه یاد کردند.
در این کنفرانس آقایان دکتر جلال الدین شهبازی و دکتر فریدون بیاتانی نیز شرکت نمودند که دکتر جلال الدین شهبازی مقاله"تفاوت بین کیت های امداد اورژانس و پزشکی کوهستان" را ارائه نمودند.
شهر زاکوپان از مناطق کوهستانی و بسیار زیبای جنوب کشور لهستان می باشد که مرکز کوهنوردی شرق اروپا با رشته کوه های تاتراس می باشد.
بیا در کوچه باغ شهر احساس
شکست لاله را جدی بگیریم
اگر نیلوفری دیدیم زخمی
برای قلب پر دردش بمیریم
بیا در کوچه های تنگ غربت
برای هر غریبی سایه باشیم
بیا هر شب کنار نور یک شمع
به فکر پیچک همسایه باشیم
بیا ما نیز مثل روح باران
به روی یک رز تنها بباریم
بیا در باغ بی روح دلی سرد
کمی رویا ی نیلوفر بکاریم
بیا در یک شب آرام و مهتاب
کمی هم صحبت یک یاس باشیم
اگر صد بار قلبی را شکستیم
بیا یک بار با احساس باشیم
بیا به احترام قصه عشق
به قدر شبنمی مجنون بمانیم
بیا گه گاه از روی محبت
کمی از درد لیلی بخوانیم
بیا از جنگل سبز صداقت
زمانی یک گل لادن بچینیم
کنار پنجره تنها و بی تاب
طلوع آرزوها را ببینیم
بیا یک شب به این اندیشه باشیم
چرا این آبی زیبا کبود است
شبی که بینوا می سوخت از تب
کنار او افق شاید نبوده ست
بیا یک شب برای قلبهامان
ز نور عاطفه قابی بسازیم
برای آسمان این دل پاک
بیا یک بار مهتابی بسازیم
بیا تا رنگ اقیانوس آبیست
برای موج ها دیوانه باشیم
کنار هر دلی یک شمع سرخست
بیا به حرمتش پروانه باشیم
بیا با دستی از جنس سپیده
زلال اشک از چشمی بشوییم
بیا راز غم پروانه ها را
به موج آبی دریا بگوییم
بیا لای افق های طلایی
بدنبال دل ماهی بگردیم
بیا از قلبمان روزی بپرسیم
که تا حالا در این دنیا چه کردیم
بیا یک شب به این اندیشه باشیم
به فکر درد دلهای شکسته
به فکر سیل بی پیایان اشکی
که روی چشم یک کودک نشسته
به فکر سیل بی پایان اشکی
که روی چشم یک کودک نشسته
به فکر اینکه باید تا سحرگاه
برای پیوند یک شب دعا کند
ز ژرفای نگاه یک گل سرخ
زمانی مرغ آمین را صدا کرد
به او یک قلب صاف و بی ریا داد
که در آن موجی از آه و تمناست
پر از احساس سرخ لاله بودن
پر از اندوه دلهای شکیباست
بیا در خلوت افسانه هامان
برای یک کبوتر دانه باشیم
اگر روزی پرستو بی پناهست
برای بالهایش لانه باشیم
بیا با یک نگاه آسمانی
ز درد یک ستاره کم نماییم
بیا روزی فضای شهرمان را
پر از آرامش شبنم نماییم
بیا با بر گ های گل سرخ
به درد زنبقی مرهم گذاریم
اگر دل را طلب کردند از تو
مبادا که بگویی ما نداریم
بیا در لحظه های بی قراری
به یاد غصه مجنون بخوابیم
بیا دلهای عاشق را بگردیم
که شاید ردی از قلبش بیابیم
بیا در ساحل نمناک بودن
برای لحظه ای یکرنگ باشیم
بیا تا مثل شب بوهای عاشق
شبی هم ما کمی دلتنگ باشیم
کنار دفتر نقاشی دل
گلی از انتظار سرخ رویید
و باران قطره های آبیش را
به روی حجم احساس پاشید
اگر چه قصه دل ها درازست
بیا به آرزو عادت نماییم
بیا با آسمان پیمان ببندیم
که تا او هست ما هم با وفاییم
بیا در لحظه سرخ نیایش
چو روح اشک پاک و ساده باشیم
پسر جوان پارس آبادی پس از نجات جان سه نفر، براثر غرق شدگی جان خود را از دست داد . فرماندار پارس آباد گفت: سعید خان محمدی که به همراه تعدادی از اعضای خانواده و بستگانش سرگرم شستن فرش در کانال آب در نزدیکی روستای امیرخانلو بود، پس از مشاهده دست و پازدن سه نفر از بستگانش به یاری آنها شتافت و با تلاش زیاد آنها را از غرق شدن نجات داد .
آقای کریمی افزود: این جوان 19 ساله که برای نجات غرق شدگان انرژی زیادی صرف کرده بود، براثر خستگی و فشار بیش از حد تعادلش را از دست داد و در آب غرق شده و می میرد .
پارس آباد مغان در شمال استان اردبیل و کناره های رودخانه مرزی ارس قرار دارد و کانال های آبیاری، آب ارس را به مزارع کشاورزی این منطقه منتقل می کند .
ارتفاعات «ملکوه» و نجات ۳ راهنمای کوهستان!
انجمن پزشکی کوهستان ایران: رییس جمعیت هلالاحمر «تربتحیدریه» از نجات جان کوهنوردان گرفتار در ارتفاعات «ملکوه» توسط تیم امداد و نجات کوهستان هلالاحمر «تربتحیدریه» خبر داد.
«پورعباسی» گفت: در پی تماس آتشنشانی مبنی بر گرفتارشدن سه کوهنورد در ارتفاعات «ملکوه»، تیم امداد و نجات کوهستان این جمعیت عازم محل حادثه شد.
«پورعباسی» گفت: کوهنوردان که از راهنماییکنندگان کوهستان شهر «مشهد» بودند، درارتفاعات «ملکوه» گرفتار شدند و تیم امداد و نجات کوهستان با انجام عملیات پنج ساعته، موفق به نجات آنها شدند.
ریزش بهمن در چوآیو و مصدومیت سه شرپا:
انجمن پزشکی کوهستان ایران: به گزارش وب سایت شخصی عظیم قیچی ساز: حدود ساعت 12 ظهر دیروز (به وقت محلی) شرپاهایی که بین کمپ 1 و کمپ 2 در حال ثابت گذاری مسیر بودند دچار بهمن شدند. سه تن از شرپاها در این حادثه صدمه دیدند و حال یکی از آنان وخیم است. وی با برانکارد به کمپ اصلی منتقل شد. حال دیگر نفرات مستقر در کمپ اصلی و کمپ 1 مساعد گزارش شده است.
عکس کمپ اصلی چوایو - از چپ به راست: "عظیم قیچی ساز"، "آلکس باربر" از آمریکا، "بروس گیبنز" از استرالیا، "گیا تورتلادز" از گرجستان، "مینگما" از نپال (سردار تیم و همچنین شرپا شخصی "بروس") و "فرناندو لاتوره" از اسپانیا.
این ضرب المثل که در چند سال اخیرزیاد مورد استفاده قرار می گیرد در کشور انگلستان ریشه گرفته و داستان تاریخی شیرین و عبرت انگیزی دارد که احتمالاً به این شرح است:
در سال 1625 میلادی پس از جیمز اول پسرش پرنس ویلز به نام چارلز اول در بیست و پنج سالگی به جای پدر بر تخت سلطنت انگلستان نشست. در آغاز سلطنت گمان می رفت که چارلز شارل بر خلاف پدر به حکومت تمکین کند و مصوبات پارلمان را محترم شمارد ولی سه بار انحلال پارلمان انگلستان که به فرمان او انجام گرفت تصور هر گونه امید و خوشبینی را به یأس و بدبینی مبدل ساخت زیرا چارلز فقط به هنگام ضرورت و اضطرار و استقراض در مقام افتتاح مجلس بر می آمد و چون حاجت را مقرون اجابت نمی دید با توجه به کوچکترین مخالفتی که از طرف نمایندگان ابراز می شد مجلس را منحل و مخالفین را تحت فشار و شکنجه قرار میداد.آخرین پارلمانی که در زمان سلطنت چارلز افتتاح شد از آن جهت که مدت سیزده سال (1640-1653 میلادی) به طول انجامید از طرف مردم و تاریخ نویسان به پارلمان طویل موسوم گردید
نمایندگان این پارلمان از روز اول مصمم شدند که حکومت مطلقه را براندازند و مذهب انگلیس را به مذهب پوریتن ( puritain، پوریتن ها قومی از مسیحیان هستند که به ظاهر انجیل عمل کنند و متعصب و متعبد باشند (نقل از: لغتنامۀ دهخدا).) تبدیل کنند لذا هنوز چند روز از افتتاح پارلمان نگذشته بود که استرافورد و لود دو نفر از وزرای متعصب حکومت استبدادی را به عنوان خیانت به پای محکمه کشیده اولی را فی المجلس سر بریدند و دومی چهار سال بعد به قتل رسید.
آن گاه مجلس عامه برای آنکه دست چارلز را از انحلال پارلمان کوتاه کند قانونی گذرانید که به موجب آن شاه نمی توانست بدون اجازۀ مجلس امر به انحلال دهد. چندی بعد چون خیانت دیگری از چارلز دیدند و شورش کاتولیک مذهبان ایرلند را به تحریک نهایی او تشخیص دادند لذا قانونی گذرانده اختیار لشکرکشی و انتخاب افسران را هم از او سلب کردند.
چارلز اول چون پارلمان را کاملاً بر خود مسلط دید درصدد اعمال قدرت و ارعاب مخالفان برآمد و با وجود آنکه نمایندگان مجلس از هر جهت مصونیت داشته اند روزی بدون اطلاع قبلی به پارلمان رفت تا پنج نفر از سران مخالفان را دستگیر و توقیف نماید ولی چون نمایندگان مخالف قبلاً از جریان توطئه آگاه شده بودند آن روز را به مجلس نیامدند و خود را پنهان کردند یعنی در واقع: مرغان از قفس پریده بودند.
عبارت بالا از آن تاریخ به بعد در تمام جهان و به زبانهای مختلف ضرب المثل گردید.
" K2 یک موجود نحس و بدخواه نیست که بالای یخچال بالترو در کمین نشسته باشه که ما رو به چنگ بیاندازه، اون فقط اونجاست. متفاوت از بقیه نیست. اون تنها کوه بی جانی ست که از صخره و یخ و برف تشکیل شده است. "وحشی" بودن تنها طرحی ست که ما خود آن را آماده می کنیم، درست همانطور که وقتی حادثه ناگواری رخ میدهد قله را مورد سرزنش قرار می دهیم. "
بـهترین مـواد غـذایی چـربی سـوز
رامین شجاعی سرپرست برنامه گشایش مسیر جدید ایران بر روی قله برودپیک، گزارش کامل این برنامه را در وبلاگ شخصی خود به نام داستان کوه منتشر کرده است.
از وبلاگ داستان کوه: گزارش جامع برنامه برودپیک 92 را تقدیم حضورتان می کنم. در این گزارش سعی کردم تا جایی که مقدور بود، علاوه بر شرح آنچه در برنامه گذشت، جزئیاتی را ذکر کنم که به چگونگی اتخاذ بعضی تصمیمات خاص مربوط می شد. طبیعتا ذکر همه جزئیات در این گزارش مقدور و ممکن نیست. خوانندگان محترم، صاحب نظرین، و منتقدین می توانند سوالات خود را مستقیما به ایمیل من این نشانی پست الکترونیک دربرابر spambot ها و هرزنامه ها محافظت می شود. برای مشاهده آن شما نیازمند فعال بودن جاواسکریپت هستید یا ایمیل باشگاه آرش این نشانی پست الکترونیک دربرابر spambot ها و هرزنامه ها محافظت می شود. برای مشاهده آن شما نیازمند فعال بودن جاواسکریپت هستید بفرستند و یا در بخش نظرات همین وبلاگ مطرح کنند. در مرحله بعد، و در طی چند پست، به سوالاتی که در این گزارش به آنها پاسخ داده نشده یا نیاز به توضیحات بیشتری دارد خواهم پرداخت. ذکر این نکته لازم است که سوالاتی که تاکنون مطرح شده را جمع آوری و دسته بندی کرده ام و به تدریج و با توجه به اولویت به آنها پاسخ خواهم داد.
در این بین و بنا به ضرورت به نقدهایی که به نظرم وارد نیست پاسخ خواهم داد. قطعا جلسات کارشناسی و آسیب شناسی متعددی برگزار خواهد شد و امیدوارم پس از آن شاهد نقدهای منصفانه و همه جانبه باشیم. نظرات کارشناسی کوهنوردان ایرانی و خارجی را خواهم شنید و در آخر نظر خود در باره اشکالات و نقاط مثبت و منفی این برنامه به اطلاع عموم خواهم رساند.
پ. ن. 1: فکر می کنم در مورد اینکه چرا و چطور مسئولیت همه برنامه را بر عهده گرفته ام باید بیشتر توضیح دهم. همانطور که در آن یادداشت ذکر کردم مسئولیت برنامه از نظر فنی و هر آنچه مربوط به خود صعود می باشد بر عهده من بوده است. مثلا اگر من تشخیص می دادم که مشکلات مالی تیم بر صعود تاثیر خواهد گذاشت یا نمی بایست این مسئولیت را بپذیرم یا از آقای بابازده می خواستم این مشکلات را حل کند وگرنه به برنامه نخواهیم رفت. حال ممکن است پرسیده شود که چرا آقای بابازاده من را به عنوان مسئول فنی و سرپرست انتخاب کرده و چرا باشگاه آرش بر این انتخاب صحه گذاشته است. این سوال به نظرم منطقی است و امیدوارم آقای بابازاده و مسئولین باشگاه آرش در موقع خود به آن پاسخ دهند.
پ. ن. 2: در میان نقدهای گوناگونی که تا به حال انجام شده نقد آقای ذبیح الله جمیدی در باره برنامه برودپیک انعکاسی در سایت ها و وبلاگ های کوهنوردی نیافت حتی آنها که وظیفه خود را اطلاع رسانی بی طرفانه اعلام کرده اند. این نقد را در اینجا بخوانید.
پی نوشت 3: دوست عزیز و نادیده ام آقای محمدرضا خداخواه نامه ای خطاب به من نوشته است. تا کنون او بهتر از هر کسی وضعیت مرا درک کرده است. با تشکر از وی به خاطر همدردی صمیمانه اش، شما را به خواندن این نامه دعوت می کنم.
یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان فارس است. جمعیت این شهر در سال ۱۳۸۵ خورشیدی بالغ بر ۱٬۲۱۴٬۸۰۸ نفر بوده که این تعداد در سال ۱۳۸۸ خورشیدی به ۱٬۴۵۵٬۰۷۳ افزایش پیدا کردهاست.
شیراز در بخش مرکزی استان فارس، در ارتفاع ۱۴۸۶ متری از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای معتدلی دارد. این شهر از سمت غرب به کوه دراک، از سمت شمال به کوههای بمو، سبزپوشان، چهلمقام و باباکوهی (از رشته کوههای زاگرس) محدود شدهاست.
شیراز پس از تبریز (در سال ۱۲۸۷) و تهران (در سال ۱۲۸۹) سومین شهر ایران است که در سال ۱۲۹۶ خورشیدی، نهاد شهرداری در آن تأسیس گردید. شهرداری شیراز به ۹ منطقهٔ مستقل شهری تقسیم شده و جمعاً مساحتی بالغ بر ۱۷۸٫۸۹۱ کیلومتر مربع را شامل میشود.
نام شیراز در کتابها و اسناد تاریخی، تحت نامهای مختلفی نظیر «تیرازیس»، «شیرازیس» و «شیراز» به ثبت رسیدهاست. محل اولیهٔ این شهر در محل قلعهٔ ابونصر بودهاست. شیراز در دوران بنیامیه به محل فعلی منتقل میشود و به بهای نابودی اصطخر -پایتخت قدیمی فارس- رونق میگیرد. این شهر در دوران صفاریان، بوییان و زندیان پایتخت ایران بودهاست.
شیراز از دیرباز به واسطهٔ مرکزیت نسبیاش در منطقهٔ زاگرس جنوبی و واقعشدن در یک منطقهٔ به نسبت حاصلخیز، محلی طبیعی برای مبادلات محلی کالا بین کشاورزان، یکجانشینان و عشایر بودهاست. همچنین این شهر در مسیر راههای تجاری داخل ایران به بنادر جنوب مانند بندر بوشهر قرار گرفتهاست.
شیراز به سبب جاذبههای تاریخی، فرهنگی، مذهبی و طبیعی فراوان، همواره گردشگران بسیاری را به سوی خود فرا میخواند.
شاه چراغ
آرامگاه حافظ 1316
باغ تخت 1274
دروازه قرآن
خیابان زند سال 1310
ارگ کریمخان 1280
"عظیم قیچی ساز" راهی کمپ 1 شد. وی 7 صبح امروز پس از پایان مراسم پوجا، با کولهای حاوی لوازم شخصیاش (15 کیلو) کمپ اصلی را ترک کرد و پس از 3 ساعت کوهپیمایی به کمپ 1 (6400 متر) رسید. "عظیم" پس از برپایی چادرش و استراحتی 2 ساعته به کمپ اصلی بازگشت.